اسم کتاب فالاچی چی بود؟...آهان، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد.
۱۱ سال از آن روزها می گذرد، روزهایی که امید داشتی اتفاقی بیافتد.
به همان قانون اساسی هم امیدوار بودی که در جارچوبش خبری بشود.
امروز دارم به آن روزها فکر میکنم.
داشتم گفتگوهای مختلف در باره اصلاحات را میخواندم که رسیدم به این یکی.
دکتر موسی غنینژاد اشاره کرده به خطای خاتمی در توزیش قدرت میان "خودی"ها. مقایسه کرده وضعیت را با فرانسه، که سارکوزی با همه مشکلاتش، شخصیتی مثل "کوشنر" را گذاشته وزیر امور خارجه کرده. کسی که به هر صورت در عرصه بینالمللی وجههای مثبت داشته.
وقتی تقسیم قدرت اجرایی را در کابینه خاتمی میبینی، دردت میگیرد. باید در همشهری کار کرده باشی تا ببینی "حاجی" چه آدم پیادهای است! سعیدیکیا که انگار یک آچار فرانسه است برای بیخاصیت کردن هر وزارتخانهای. وزیر قوی هم داشت! اما چند تا؟
تفکر اصلاحطلبانهظاهرا باید شایستهسالار میبود، اما آیا کسی در آن مجموعه شایستهسالاری دید؟
ادامه دارد
Labels: دوم خرداد