یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Saturday, September 13, 2008
اندر توجیهات بودن
به سلامتی وبلاگستان فارسی هفت ساله شد.

هر کدام از ما دلیلی برای بودن یا ماندن و حتی نماندن داشته ایم. خیلی از وبلاگ‌نویسان اولیه زود رفتند و حتی نخواستند پشت سرشان را نگاه کنند. خیلی‌ها هم چراغ خاموش آمدند و هر ازگاهی می شد اثری از ایشان دید...

من دیرتر از خیلی‌ها آمدم. آمدنم هم برای این بود که دوست داشتم خاطراتم را بنویسم، هرچند بی‌ارزش باشد. از ۳۰ بازدید کننده هفتگی شروع شد تا چند هزار بازدید کننده روزانه و دارنده فید...

احساسم این است که باید بنویسم، چون بدهکارم. نمی‌دانم چرا چنین احساسی دارم، ولی گاهی مثل خوره به جانم می‌افتد تا بنویسم.

وبلاگ برای من وسیله ارتباط بوده. با دوستان و خانواده‌ام در ایران که ممکن است حتی دیدگاه‌های‌مان ۱۸۰ درجه اختلاف داشته باشد. 

وبلاگ برای من وسیله‌ای بوده برای دوباره نگاه کردن به مسائل قدیمی. من هنوز دستم را می‌گزم بابت جبهه‌گیری به نفع اصلاح‌طلبان. نه اینکه آنها بد باشند. نه! روزنامه‌نگار نباید طرفدار کسی شود! اگر هم شد، نباید تبدیل به ابزار پروپاگاندای جماعت شود. 

وبلاگ برای من وسیله‌ای بوده برای گزیدن. البته دوست ندارم دیگر گزنده بنویسم، اما گاهی وقتی دوستان شروع می‌کنند به ماله‌کشی فرصت‌سوزی‌ها و طلبکارانه ادعای دموکراسی‌خواهی می‌کنند، نمی‌توانم "غر" نزنم.

وبلاگ جای هدایت و راه حل دادن نیست! وبلاگ جای مکالمه است. جای همفکری است. جای هم‌اندیشی است. اگر انتظار داری از این وبلاگ راه حلی بیرون بیاید، وقتت را تلف کرده‌ای جوان!

شاید ما کارتونیست‌ها بیشتر عیب‌ها ر می‌بینیم تا خوبی‌ها را، و خیلی از دوستان از این نگاه ما خوششان نیاید. طبیعی است. شما عاشق چهره و بیان فلان سیاستمدار می‌شوید، و نمی‌توانید کوتاهی‌ها و بی‌مسوولیتی‌ها و خطاهایش را ببینید و بشنوید. تا وقتی مثل عشاق چشم و گوش بسته‌اید، خب من هم غر می‌زنم تا صدایتا در بیاید...آن وقت است که با هم بحث می‌کنیم!

وبلاگ برای من جایی است که هویتم را بسنجم. من مطمئنا آن آدم نسبتا مسلمان کور ۵ سال پیش نیستم. مطمئنا ۵ سال دیگر هم تغییر خواهم کرد. نمی‌دانم این کانادا چه خاصیتی دارد، ولی بعضی‌ها نابینیایی‌شان تشدید می‌شود، بعضی تازه روشن‌تر می‌بینند. بعضی از هسته‌های ترور القاعده ریشه کانادایی داشته‌اند. 

 بعضی توانایی‌هایم  حرفه ای‌ام کم  و برخی بیشتر شده. زندگی در غربت آسان نبوده. زحمت بسیاری کشیده‌ام و کسانی حق زیادی گردنم داشته‌اند. دوست دارم از تجربیات و خفت‌های مهاجرت بنویسم.

دوست دارم از چیزهایی بنویسم که دوست داشتم شما هم نصیب‌تان می‌شد. یک فیلم خوب، یک آهنگ دلپذیر، یک غدای دلچسب، یک فیلم.

دوست دارم تکلف را از خودم دور کنم. گاه موفقم و گاه نا موفق.

انتظار ما از وبلاگ و وبلاگستان یکسان نبوده است. به تعداد وبلاگ‌نویسان، برداشت وجود دارد. هر چه هست، خوشحالم که هست.

Labels: