یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Sunday, October 05, 2008
ممد جونم! چرا نمی‌آیی؟
همین هفت سال و خرده‌ای پیش بود که خطاب به دوستم هادی حیدری در روزنامه نوروز نوشتم که خواهش و تمنا برای آمدن خاتمی زیادی چاپلوسانه و نابخردانه است.

امروز باید به دوستان دیگرم انگار همین را بگویم.

اینکه بیاییم بخشی از قدرت را تطهیر کنیم به این بهانه که در وضعیت آخر گیر کرده‌ایم، به نوعی تلاش برای فرار از مسوولیت‌های خودمان در دوره‌های مختلف انقلاب است. اینکه از او بخواهیم عاقل باشد و ول نکند، تلاش برای کمک به تداوم تاریخ مصرف ماست. وقتی هویت خودمان را در او جستجو می‌کنیم نه تحول‌خواهی، معلوم است یک جای کار ایراد دارد.

اگر منظور ما از تقاضا برای آمدن خاتمی، تحول خواهی است، آدمی که خودش متحول نشده چگونه می‌تواند نماد تحول و اصلاح باشد؟ شما انتظار دارید بدون اینکه CPUو RAM و Mother Board کامپیوتر خود را از ۱۱ سال پیش تغییر داده باشید، روی آن ویندوز ویستا پیاده کنید؟

اگر خاتمی قرار است نماد یک جریان باشد، مشخصات آن جریان چیست؟ چه سازمانی دارد؟ چه طرحی برای کنار زدن فشارهای حاکم دارد؟ آیا می‌تواند از پس شورای نگهبان و قوه قضائیه برآید؟

چه کار جدیدی می‌خواهد انجام بدهد که به نتایج درخشان هشت سال اول دچار نشود؟

اشتباه نکنید. همه حرف‌هایم برای این است که ببینم آیا واقعا طرف و اطرافیانش برنامه‌ای هم دارند یا باز همه چیز از سر ناچاری است؟

آیا آمدن خاتمی می‌تواند ما را از چرخه باطلی که در آن افتاده‌ایم و او در تداومش حداقل ۸ سال نقش داشته، خارج سازد؟

طبق معمول یکی را بت می‌کنیم، به پایش می‌افتیم، التماسش مى‌کنیم و آخرش هیچ.

مایی که اینقدر دلمان به حال مملکت سوخته، چقدر حاضریم برای نجات کشور هزینه کنیم؟ کسانی که در طول ۳۰ سال گذشته از کنار قراردادها و روابط ثروتی به هم زده‌اند، آیا حاضرند آنچه کشور به ایشان داده بازگردانند تا با اصلاحات وطن را نجات دهند؟

آیا حاضرند بخشی از سرمایه خود را که احتمالا در مالزی یا دوبی یا اندونزی خوابیده برگردانند و خرج تبلیغ و تشکیل ستاد کنند؟

آیا کسانی که مدعی تلاش برای نجات کشورند، حاضرند از خود بگذرند و جوانانی را که مستعدترند به جای خود در ستادها بگمارند و نهایتا اگر قدرت به اصلاح‌طلبان رسید، در حاشیه بنشینند؟

آیا خاتمی حاضر است خودش را از دست تیم متملق و کم‌دانش فعلی خلاص کند و با علم روز جلو بیاید؟ دور شکم مشاوران نماد هوشمندی ایشان نیست!میزان قربانت بروم گویی‌ها، نشانه وفاداری نیست!

---

یک برآورد ساده می‌گوید برای پیروزی در انتخابات، چند صد میلیارد تومان پول لازم است. بعضی برادران اصلاح‌طلب که تصادفا در جردن و نیاوران و اقدسیه و ... خانه و ملک خریده‌اند، اگر زائدات زندگی را ببخشند، مطمئنا مردم عادی هم از آنچه دارند برای نجات کشور دریغ نخواهند کرد.

گمانم مشکل اینجاست که کسانی که "خاتمی خاتمی" می‌کنند، او را باور ندارند. اگر داشتند، با دار و ندارشان از او حمایت می کردند و منتظر هزینه دادن مردم نمی‌شدند.

تا وقتی خودشان به او اعتقاد ندارند، نمی‌توان انتظار داشت مردم ایمان بیاورند.

مشکل اینجاست که آقایان تب هم نمی‌کنند و از بقیه جان طلب می‌کنند.

Labels: