الان داشتم مطلب
ژیلا بنییعقوب را در باره روند کاری انجمن صنفی میخواندم.
دردم گرفت.
با آنکه هنوز سخنان منابع دیگر را نشنیدهام، اما کلیت سخن ژیلا برایم بسیار باورپذیر است.
مجموعه روابط و اشتراک منافع در بسیاری از موارد مانع بزرگی بر سر دفاع از حقوق روزنامهنگاران است.
بحث تبعیض را که ژیلا پیش میکشد هم آن زمان تا حدی قابل لمس بود.
---
آن سالها که بازرس بودم، به موردی برخوردیم که خیلی مطابق میل رئیس روسا نبود.
انجمن روزنامهنگاران زن از وزارت کشور مجوز فعالیت گرفته بود، اما از فضای انجمن و امکانات آن به طور مجانی استفاده میکرد.
ماجرا این بود که وزیر ارشاد سابق، یعنی مهاجرانی به انجمن یک حالی داده بود، انجمن هم در مقابل خواسته بود یک حالی هم به ایشان بدهد، ایشان هم ظاهرا خواسته بود که این حال نصیب عیال مربوطهاش شود و انجمن زیر نظرش.
اینجا بود که مرض من گل کرد.
انجمن روزنامهنگاران زن عملا حزب شده بود و انجمن صنفی فقط با موافقت اعضای هیات مدیره میتوانست امکاناتش را به انجمنهای بیپناه غیر متمول بدهد.
اگر آن زمان یک گروه روزنامهنگار فعال در زمینه محیط زیستی میخواست کاری کند، مطمئنا با اخم هیات مدیره روبرو میشد، اما اگر احتمالا خانم ابتکار معرفیشان میکرد، ماجرا فرق میکرد. این البته یک مثال بود که اتفاق هم نیافتاد.
به هر حال با بررسی اساسنامه و طی مجادلاتی نسبتا محترمانه، زیرآب انجمن روزنامهنگاران زن از محل انجمن صنفی زده شد، اما هیچگاه رقم دقیق تلفنهای راه دور به استرالیا از جیب انجمن صنفی را در خبرنامه منتشر نکردند. ماجرا هم این بود که یکی از اعضای سابق هیات مدیره که با انجمن روزنامهنگاران زن مربط بود، به استرالیا رفته بود و ...
---
چند ماه پیش که برای انجمن صنفی مشکلی پیش آمده بود، امیدوار بودم شالوده انجمن را از نو بریزند، نه آنکه آش همان باشد و کاسه همان.
به باور من انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، با وجود پتانسیلی که دارد، به هیچ وجه شایسته اعضایش نیست.
---
ژیلا در باب احترام ویژه برای کارفرمایان نوشته است. یادم افتاد وقتی محسن آرمین نمیخواست دیگر نامزد شود و به جایش از سازمان مجاهدین انقلاب، عرب سرخی کاندیدا شده. انگار سازمان مجاهدین میبایستی یک عضو ثابت در انجمن داشته باشد!
با آنکه فقط عضویت مدیران مسوول در انجمن منع شده بود، اما جماعت یادشان رفته بود که عرب سرخی به نحوی کارفرمای همشهری اقتصادی است. خلاصه تصادفا بعد از سفر بازرس ژاور به کانادا، نامزدی او را اعلام کردند ولی ژاور از طریق ایسنا به ماجرا گیر داد!
---
من بعضی از اعضای هیات مدیره را به خوبی میشناسم. در مجموع آدمهای خوبی هستند. اما گاهی حس میکنم منافع روزنامهنگاران برایشان در اولویت نیست. نمیتوان قبول کنم که نگاه این گروه، خطی نیست. میتوانند ادعا کنند که روزنامهنگاران انتخابشان کردهاند و همینی که هست، اما آیا واقعا این حق جماعت مطبوعاتی ماست؟
اگر تصادفا روزنامهنگاری از کارفرمایی شاکی باشد و کارفرما تصادفا رفیق عضو یا اعضایی از هیات رئیسه، فکر میکنید شاکی میتواند به طور کامل به نظر هیات حل اختلاف اعتماد کند؟
انجمن صنفی به نظر من نیاز به یک تکان اساسی نه از طرف حاکمیت، که از طرف اعضا دارد.
ای کاش همه اعضای هیات مدیره را آدمهای غیر سیاسی تشکیل میدادند. بدون هیچ تعلق حزبی و گروهی.
همیشه برایم سوال بوده وقتی روزنامه عصر آزادگان تعطیل شد، چرا اعضای روزنامه نگران بیمهشان بودند؟ خب باید از شمسالواعظین که در هیات مدیره است پرسید. آیا اعضای روزنامههای چهارگانه شرکت جامعه به حق خود رسیدند؟
ببینید وضعیت اعضای انجمن صنفی که برای روزنامههایی مثل شرق یا سرمایه کار کردهاند چگونه است؟ ببینید مشکلات بعضی از بچهها که با روزنامههای اصلاحطلب همکاری کرده بودهاند
چیست؟
از این حرف
ژیلا خیلی خوشم آمد: "
من نمی فهمم کسانی که از اداره یک واحد کوچک چهل-پنجاه نفره عاجزند ،چگونه نسخه های طویل و علمی برای اداره اقتصادی کشور می پیچند؟"Labels: انجمن صنفی