این بازی را فانوس آزاد آغاز کرد، از من هم دعوت کرد که بیام وسط گود. اما مچ درد شدید نگذاشت زودتر در خدمت باشم...
من چه رسانهای میپسندم؟رسانه فارسی زبان همه گیر چه نوع رسانهای است؟ رسانهای که لابد محسن سازگارا را راضی نگه دارد و پیامهایش را به گوش مردم برساند؟ یا آنکه دائم به حکومت ایران فحش دهد تا بخش عمدهای از سلطنتطلبان و کمونیستهای کارگری و مجاهدین خلق را شاد کند؟
نگاه من متاسفانه با اکثریت این اقلیت همخوان نیست.
من نمیتوانم نگاه پروپاگاندایی را بستایم.
اما چرا خیلی از سایتها و شبکههای این سوی دنیا به زبان فارسی ناخواسته تبدیل به کیهان یا نمونه ای از آن شده اند؟
اول آنکه مشکل در DNA ماست!
دوم آنکه این همه سال کیهان را دیدهایم که هر کاری دلش خواسته کرده، می خواهیم یک شبه انتقام تمام کمکاریها را بگیریم
سوم آنکه بد بودن راحتتر از خوب بودن است.
البته همه شما ممکن است دلایل دیگر متناسب با سلیقه یا تجربهتان داشته باشید.
----
ما جماعت روزنامهنگار ایرانی که قطبی بودن و موضعگیری به نفع یک طرف و کار کردن علیه دیگری را عین حرفهایگری میدانیم، یادمان میرود که هر خبری حداقل دو روی دارد.
مصلحتاندیشی را معمولا جایگزین جستجوگری خبری میکنیم.
مراقبیم که به دوستان و کسانی که کیفشان را این طرف و آن طرف بردهایم بر نخورد، یک جور حس میکنیم که بدهکار بزرگان هستیم.
استفاده از منابع را بر کسب اخبار بیجا میدانیم! قصه مینویسیم و به جای خبر به خورد مردم میدهیم، بعدش هم میشویم الگوی روزنامهنگاری.
میشویم تبلیغاتچی کسانی که شماره حسابمان را بهتر از دیگران میدانند، بعدش هم البته ناراحت میشویم اگر کسانی پیشینهمان را خوب بدانند و سریع از تغییر رنگمان بفهمند ماجرا چیست.
...
نه! من رسانهای که در آن چنین روزنامهنگاری باشد نمیپسندم
اعتراف سختی است، اما بسیاری از ما روزنامهنگاری را دیمی آموختهایم. اگر هم درسش را خوانده باشیم، در فضای روزنامهنگاری ایرانی، اصول را به راحتی فراموش کردهایم.
ما از پذیرفتن اصول روزنامهنگاری فراری هستیم، چون با جبههگیریهای سیاسیمان نمیخواند. بعدش هم دو خروار توجیه فلسفی و فلّه-سفیهانه میآوریم که خطاهایمان را منطقی جلوه دهیم.
---
من رسانهای را میپسندم که اخبار را به مردم بی کم و کاست بدهد. از طرفین ماجرا. نیاید بیخودی یکطرف را قهرمان کند و طرف دیگر را هیولا. نیاید آب تطهیر روی سر فاضلابهای سیاسی بکشد.
من رسانهای را میپسندم که ترک و لر و خراسانی و عرب و همه افراد از همه قومیتهای سرزمینم آنرا دوست داشته باشند. تحقیر و نژادپرستی در آن جایی نداشته باشد.
من رسانهای میپسندم که لیست سیاه نداشته باشد! صدای آدمهای بیصدا باشد!
من رسانهای میپسندم که برای رشد در آن، کسی باج سیبیل و غیره ندهد!
من رسانهای میپسندم که منافع ملی ایران را بشناسد و پاس بدارد!
من رسانهای میپسندم که افرادش بپذیرند که مهمترین وظیفهشان پایبندی به حقیقت باشد، خود را خدمتگذار خلق بدانند و بدهکار مردم.
من رسانهای میپسندم که درجا نزند، و تا شماره مخاطبانش زیاد شد یادشان برود که باید روز به روز بهتر میشدند.
من رسانهای میپسندم که مخاطبان بخت تولید برنامههای چند رسانهای در آن داشته باشند!
من رسانهای میپسندم که به بی دین به اندازه با دین احترام بگذارد. همجنسگرا را حرمت نگاه دارد و غیر همجنسخواه را با همجنسخواه به یک چشم بنگرد.
من رسانهای میپسندم که از فرط حمایت از یک جنس، به دشمن جنس دیگر تبدیل نشود! همه خوشجنسند!
ادامه دارد
Labels: رسانه ملی