من هرگز مادر احسان را سرزنش نخواهم کرد. چه دردی را که کشیده و خواهد کشید بیشتر از آن است که تحملش را داشته باشید. هم غم فزرند از کف رفتهاش را کشیده، و هم تا ابد نگاه سنگین و سرزنشگر کسانی که از او مهربانی و بخشش میطلبیدند.
من نمیتوانم در باره انتقامجویی خانواده مقتول قضاوت کنم.
اما میتوانم درود بفرستم به روح پرقدرت خانواده بهنود شجاعی، به مصطفایی، به مجابی، به ابتکار، به افشاری، به انتظامی و به هر کسی که مایه گذاشت تا خانوادهای داغدار را راضی به بخشش کند.
دیروز که کاریکاتور صادق لاریجانی را میکشیدم، این حس را داشتم که انسانیت در وجود این آخوند عقب افتاده وجود ندارد. انتظارهای انسانی از این جماعت اندکی بیهوده است. یکی از یکی بدتر. انگار آمده کارهای نکرده هاشمی شاهرودی را کامل کند.
امروز ظریفی میگفت خامنهای کارهایش و حرفهایش شبیه شاه شده. آری، شبیه شاه شده، با سگهایی هارتر. مرحوم ماکیاولی در دوران خود، حکومت کاتولیکها را دیده بود، اما ای کاش حکومت این جماعت را میدید. باور کنید "شهریار" فصل جذاب حکومت این گروه را کم دارد.
...
بهنود شجاعی آزاد شد. بهنود را چهار بار اعدام کردند. هر بار پای چوبه دار رفته بود، جانش را میگرفتند...
Labels: بهنود شجاعی