یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Monday, June 29, 2009
خطاهای غیرحرفه‌ای حرفه‌ای‌ها
یکی از مشکلات بزرگ روزنامه‌نگاران ایرانی از جمله خودم، بزرگ‌ کردن شایعاتی بی‌پایه است.

دیشب این خبر مطرح شد که میرحسین موسوی بازداشت شده. صبح امروز اکبرگنجی مطلبی نوشت و منتشر کرد که به نظرم نکات قابل توجهی داشت:

این همه عجله برای چیست؟ بازداشت مهندس موسوی! اکبر گنجی

شب گذشته دو روزنامه نگار در صفحه فیس بوک خود خبر بازداشت مهندس موسوی را انتشار دادند.به دنبال آن، این شایعه به سرعت به بالاترین راه یافت. من نمی دانم و نمی فهمم چرا دوستان خوب روزنامه نگار تا این اندازه در انتشار شایعاتی که به سرعت تکذیب می شوند،حریص هستند؟ این همه عجله برای چیست؟

بیائیم این فرض را در نظر بگیریم که هدف خوبی در پس این ماجراست. یعنی فرد به شدت نگران است و می خواهد با انتشار سریع خبر، مردم را وادار به کاری کند. اما متأسفانه نتیجه ی این فرایند معکوس است.

اولاً: اعلام خبر و تکذیب مکرر آن ،مسأله را به امری عادی تبدیل خواهد کرد.

ثانیاً: این اقدام می تواند به سود رژیم سلطانی تمام شود. یعنی اگر آنها قصد داشته باشند که مهندس موسوی را بازداشت کنند،به پیامدهای این اقدام هم فکر می کنند. یکی از راه های به دست آوردن ارزیابی واقع بینانه از واکنش مردم،انتشار این خبر و دیدن عکس العمل آنها است.

ثالثاً: روزنامه نگاری که چند بار اخبار کاذب را به نام خبر انتشار دهد،اعتبار خود را از دست خواهد داد.

رابعاً: دوران مدرن از طریق فرایند تقسیم کار اجتماعی، همه ی کارها را به امری تخصصی تبدیل کرده است. روزنامه نگاران هم باید قادر باشند خبر صادق را از خبر کاذب تمیز دهند. سابقه ی سرکوب ها و بی رحمی های رژیم سلطانی، همه را به این نتیجه رسانده است که آنها حاضر به انجام هر کار کثیفی هستند. اما از این مقدمه نمی توان نتیجه گرفت که آنها در هر شرایطی قادر به انجام هر کاری هستند.


فکر می‌کنم بدترین کار در شرایط فعلی، گسترش اخبار بی‌پایه و بررسی نشده است. اینکه بگوییم حالا منتشرش می‌کنیم و بعد بقیه مجبور می شوند تکذیبش کنند، یک بار یا دوبار نتیجه می‌دهد، بعدش نتیجه کار از دست رفتن اعتبار خواهد بود. ممکن است خیال کنید این خطا نهایتا به ضرر یک نفر تمام خواهد شد، اما چنین نیست. کل سامانه اطلاع‌رسانی آنلاین و شبکه‌های اجتماعی آسیب خواهد دید.

Labels:

تلاقی منافع و مشکلات هاشمی رفسنجانی
کمتر کسی است که نداند هاشمی‌ها، منافع اقتصادی‌شان را با هیچ چیز عوض نمی‌کنند. خط قرمز هاشمی‌ها هم همین است. در عین حال، وقتی یکی از فرزندان هاشمی متهم باشد و در مرض تهدید، خان بزرگ یا به عبارتی "پدرخوانده" مجبور به معامله می‌شود.

اینکه اکبر هاشمی رفسنجانی مشخصا جا زده و هرچیزی را که مقام معظم رهبری می‌فرمایند را تایید کرده، نشان دهنده شکستش در رسیدن به حد نصابی قابل قبول در مجلس خبرگان است تا به رهبر فشار بیاورد.

این چندمین شکست هاشمی در سال‌های اخیر است؟

یکی از بحث‌هایی که با دوستانم داشته‌ام این است که افراد قدرمندی همچون هاشمی که نقاط ضعف فراوانی دارند، عملا تبدیل به پاشنه آشیل یک جریان می‌شوند.

مطمئنا اگر هاشمی ریگی به کفشش نبود، امروز بدون ترس مقابل رهبری می ایستاد، اما چنین نیست.

در یک ساختار معیوب و فاسد، بازیگردانان نقاط ضعف حریف را برای چنین لحظاتی کنار می‌گذارند تا به موقع، فن بدل بزنند.

دو تا تهدید دیگر کافی است تا هاشمی دست احمدی‌نژاد را هم بگیرد و بابت حرف‌هایی که ۱۴ خرداد به محمود زده عذر هم بخواهد.

---

به این می‌گویند وحدت کلمه!

Labels:

۱۹۸۴ در ۱۳۸۸
امیرحسین مهدوی به طور داوطلبانه در گفتگویی با حضور خبرنگاران حاضر شد که خبرگزاری فارس آنرا منتشر کرده است.

" ...سيد اميرحسين مهدوي با اشاره به دستگيري 3 نفر از اعضاي شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب، گفت:بازداشت اين افراد به دليل قطع روابط شبكه‌هاي خوشه‌اي جوانان با افراد مذكور مانند تاج زاده و قطع روابط ميان مديران رسانه‌ها و متوليان سايت‌هاي دوم‌خردادي با بهزاد نبوي، به آرام شدن فضاي كشور بسيار كمك كرد..."

"...عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين و ستاد موسوي گفت: سناريوي از پيش طراحي شده سازمان مجاهدين و ستاد موسوي ، عدم پذيرش نتايج شمارش آراء، عدم تمكين قانون،‌ برگزاري تجمعات غيرقانوني،‌ نظر سازي و القاي عدم سلامت انتخابات بود كه باعث رويگرداني مردم از اصلاح‌طلبان شد...."

"...اين عضو ستاد انتخاباتي موسوي با اشاره به نپذيرفتن فرآينده انتخابات از سوي مير حسين موسوي، گفت: تن ندادن آقاي موسوي به فرآيند انتخابات در حالي است كه حتي شوراي نگهبان اخيرا گروهي 5 نفره كه از نظر همه گروه‌ها رفتاري غير جناحي دارند را براي نظارت بر شمارش مجدد 10 درصد از صندوق‌ها مشخص كرده است اما باز هم در چنين فضايي آقاي موسوي تمكين نمي‌كند.

موسوي از قضاوت تاريخ در مورد خود نگران است

وي افزود: آقاي موسوي دچار يك ابهام و گره‌ ذهني شده و از قضاوت تاريخ در مورد خود نگران است؛ او از ابتدا مدعي پيروزي در انتخابات بود و سرمايه‌ 20 سال سكوت خود را وارد ميدان كرد و حال با اين شكست، پذيرش اين مسئله باور پذير نيست و اگر بخواهد شكست را هم بپذيرد، درست كردن قافيه براي مصراعي كه سروده است بسيار سخت است و همچنين حال كه بيانيه‌هاي تحريك آميز او باعث كشته شدن تعدادي از افراد شده است، در مجموعه او خود را گرفتار مي‌بيند..."

لینک

Labels:

در باب گفتگوی تورنتو ستار
- پدر و مادرم در تهران نیستند
- آمار و ارقام تقریبی هستند و بر اساس مشترکان فید، گوگل‌آنالیتیکس، ارسال مطالب از طریق ایمیل، خوانده شدن در وبلاگ‌های دیگر و ... هستند
- برنامه‌های من در رادیو زمانه بین ۶-۱۰ دقیقه هستند، نه ۱۰ دقیقه
- تعداد کارتون‌هایم در پرونده ۱۶۸ تا بود، نه ۴۸، و مرتضوی این خبر مسرت بخش را داد، نه پلیس!
- ...

----

اما گزارشگر روزنامه عملا چند برابر متن منتشر شده مطلب نوشت و خیلی قشنگ در فضای محدود روزنامه خلاصه‌اش کرد. گفتن یک داستان با جزئیات زیاد آنقدرها هم راحت نیست.

اولین بار خبرنگار تورنتو ستار ۹ سال و نیم پیش به خانه‌ام در چیذر آمد و حس کردم نداشتن توالت فرنگی چه دردسری برای مهمانان خارجی درست می‌کند!

آن روزها درگیر ماجرای 'استاد تمساح' بودم و همه‌اش خدا خدا می‌کردم وقتی خبرنگاران می‌آیند، مشکل مزاجی نداشته باشند! به خاطر همین موضوع، با وجود اینکه می‌خواستند به خانه‌ام بیایند، ترجیح می‌دادم در محل‌های کارم با من گفتگو کنند. عذاب وجدان هرچه کمتر، بهتر!

به قول رفیقی، عقده خود کم توالت فرنگی بینی پیدا کرده بودم!!!

----

خلاصه الان است که یک ایمیل بگیرم که هی! پدرت تمام زحمتش را کشید که از تهران برود، آنوقت اینجا نوشته در تهران ساکن است...پدر، مادر! من بی تقصیرم!

Labels:

جانبداری؟ یا به دنبال واقعیت رفتن؟
شک نکنید که در این یک ماه گذشته، فشار خونم از همه دوره‌های زندگی‌ام بالاتر بوده.

این روزها بسیاری از دوستان همکار باز هم فراموش کرده‌اند که کار ما، راهبری انقلاب نیست! ما روزنامه‌نگاریم، و اگر یک نفر به تحریک ما به خیابان برود و جانش از دست برود، مسوولیم.

نه! اشتباه نکنید! من اصلا مخالف اعتراضات خیابانی نیستم! بر عکس، بیش از پیش با معترضان به نامردمی و بی‌عدالتی احساس همدلی می‌کنم.

اما بحث من چیز دیگری است.

مهم‌ترین چیزی که به حکومتگران ایران ضربه می‌زند، توزیع واقعیت‌هاست. انتشار اخبار واقعی...

هیچگاه ندیده‌ام دولتی اینقدر از نشر ایده‌ها و خبرها هراسان باشد.

به نظرم باید همه راه‌ها را برای گسترش خبر در تاریکی فعلی جستجو کرد. اما خبر با تبلیغ و پروپاگاندا فرق می‌کند. نباید به خاطر احساسات‌مان، فراموش کنیم که هدف ما چیست؟

به باور من، سعادت با تبلیغ دروغ به دست نمی‌آید.

----

معتقدم که باید رسانه‌هایی قدرتمند به سهام‌داری ایرانیان در خارج از کشور راه‌اندازی شود تا نوک حمله اطلاع‌رسانی هر از گاهی ماتحت حاکمیت را خراش بیاندازد. خشتک سالم زمانی برای جماعت می‌ماند که تفرقه میان ایرانیان قدرت و منزلتی بیشتر از اتحاد داشته باشد.

----

راستی...خاتمی کجاست؟

Labels:

Friday, June 26, 2009
۶ سال دوری
به سلامتی ۶ سال از مملکتم دور مانده‌ام. دلم هم شدیدا تنگ شده، اما مثل مرحوم هخا یا دوستان سابق سر به هوا مدعی بازگشت تا چند ماه دیگر نیستم!

روزی که در مهرآباد داشتم آخرین لحظاتم در تهران را لمس می‌کردم، می‌دیدم که روزی روزگاری جماعت عقده‌ای حاکم شوند و کسی نتواند آنها را بر خر خودشان هم بنشاند.

چهار سال پیش گوشه‌ای از گفتگوهایم در فرودگاه را نوشتم. امروز هم بدم نیامد دوباره مرورشان کنم.

آن روز پیشبینی کردم که اصلاح‌طلبان انتخابات مجلس و بعد از آن هر چه هست را به گروه متکی بر سپاه و بسیج خواهد باخت و فضا به سمت پادگانی شدن پیش خواهد رفت.

امروز ۶ سال گذشته، و همان پیشبینی‌ها را دوباره مرور می‌کنم...

Labels:

Thursday, June 25, 2009
حفظ نظام از اوجب واجبات است...کدام نظام، کدام واجب...
یادم می‌آید اولین بار که به اصرار دوستی، کتاب "شهزاده" ماکیاولی را خواندم، اندکی شاخ در آوردم، اما پس از مدتی با مشاهده شباهت‌هایی در توصیه‌هایی آن مرحوم به حکام، یاد مملکت اسلامی خودمان افتادم و بعضی کارگزارانش.

کتاب قلعه حیوانات را سال ۵۸ پدرم از یکی از دستفروش‌های جلوی دانشگاه خریده بود، اما چیزی سر در نیاوردم تا دو سال بعدش، وقتی در تابستان سال ۶۰ اعدام‌ها شروع شد و هر روز از رادیو نام بعضی از "منافقین" اعدام شده را می‌خواندند.

---

حکومت تمامیت‌خواه، نیاز به تعریف و تفسیر ندارد. از هرچه می‌تواند برای بقای خود استفاده می‌کند. از هرچیزی که مردم، ارزش بپندارند. این یکی به نام خدا، خلق خدا را زیر فشار قرار داده.

برای من خنده‌دارتر این است که این انتخابات نتیجه‌اش براندازی نبود. یعنی تداوم نظام بود، با اندکی طعم متفاوت. اتفاق خاصی نمی‌افتاد.

شما از ماهی بدتان می‌آید، یک آشپز رویش آب لیمو می‌ریزد، یکی سس تریاکی ژاپنی. ماهی، ماهی است، شاید مزه مزخرف این ماهی با مزه مزخرف آن ماهی فرق کند. همین.

اما تمامیت خواهی این است که به خاطر حفظ همان سهم ۲۰ درصدی از قدرت، ۸۰ در صد الباقی را هم همراه خودشان کرده اند و نتیجه‌اش به هم خوردن نظم شده.

این نظام با همه بدی‌ها و خوبی‌هایش(اگر چیزی باقی مانده باشد!)، طرفدارانی دارد و مخالفینی و کسانی که بینابینی‌اند. نتیجه این بازی این شده که بخش بزرگی از مردم بینابینی اعتمادشان از دست رفته، و بخشی از طرفداران هم حالا بینابینی شده‌اند.

البته طرفداران ظهور خوشحالند، چون نظرشان این بوده که برای تسریع ظهور، باید بحران ایجاد کرد.

---

کسانی که الان حدودا ۴۰ سال‌شان است، احتمالا شعارهای اول انقلاب و سخنان جماعت را یادشان است...

چی فکر می‌کردیم، چی شد...

Labels:

حماقت برترین معراج ... است
هر چه دوست داشتید جای این سه نقطه بگذارید.

وقتی رسانه‌های جناح راستی مدعی می‌شوند که خبرنگار بی‌بی‌سی به یکی پول داده تا ندا را با تیر بزند و آنها صحنه را ثبت کنند، اگر باور کنید، فرقی با پدر و مادر نویسنده خبر ندرید که نتیجه عشق بازی متناسب با آموزه‌های محمد‌تقلی مجلسی نتیجه‌اش خبرنویس حرام لقمه اطلاعاتی است که یا خودش خر است و یا مردم را خر فرض کرده!

اما اگر کسی این ادعا را باور کرد، از نویسنده محترم خبر (خالق خبر!) هم خرتر است جسارتا.

البته واقعا نمی‌خواهم به کسی اهانت شود، اما واقعا اگر کسی این خبر را باور کند، بدتراز چهارپای مورد نظر نیست؟

---

اعتراف‌گیری‌ها آغاز شده‌ و باز هم امت همیشه در صحنه این اعترافات را باور خواهند کرد...

---

بزرگ‌ترین نتیجه سرکوب‌های اخیر این است که مردم می‌فهمند حکومت از ریاکاران خوشش می‌آید، کسانی که به موسوی رای دادند اما زیر بار حرف خامنه‌ای می‌روند...نتیجه اخلاقی اینکه ریا و دروغ تبدیل به ارزش خواهد شد (اگر تا حالا نشده باشد!). مملکتی که همه‌اش بر پایه دروغ باشد، چه خدمتی به حاکمان خواهد کرد!

---

امشب با مایک لاکاویچ، کارتونیست گفتگو کردم و کلی خندیدیم!

---

هوا بس ناجوانمردانه گرم است!

---

...

Labels:

خسته‌ام
هیچوقت فکر نمی‌کردم چنین ۱۰ روز پرکاری را تجربه کنم. در طول ۱۰ روز گذشته کم خوابیده‌ام، صدها کیلومتر اضافه رفته‌ام، از این استودیو به آن استودیو، اخبار را عملا خورده‌ام و طرح‌های زیادی کشیده‌ام و ...

طبیعتا نگران همکاران روزنامه‌نگارم در تهران هستم. در نبود روزنامه‌نگاران خارجی، بچه‌های ایرانی می‌توانستند منابع خوبی برای رسانه‌های خارجی باشند که دروغ یا راست وقایع را تایید یا تکذیب کنند، اما گویی حاکمیت همین یک کار را هم تحمل نمی‌کند.

ساختاری که گویی بنایش بر دروغ است، از راستی می‌هراسد.

دیروز رفته بودم به اجتماع ایرانیان مقابل پارلمان استان انتاریو سر بزنم و ببینم فضا چگونه است.

برایم جالب بود که سلطنت طلبان و بعضی‌های دیگر چگونه می‌خواهند فضا را به نفع خودشان مصادره به مطلوب کنند. خوشبختانه با هوشمندی بعضی از سخنرانان، شعارها یکی شد، اما تک و توکی از جماعت نشان دادند که چقدر ایجاد اتحاد میان ایرانیان سخت است. کاش این جماعت تفرقه افکن، اتحاد این روزهای مردم ایران را می‌دیدند...

Labels:

Saturday, June 20, 2009
حالم بد است
الان از دو گفتگوی تلویزیونی می‌آیم. گفتگوها خوب پیش رفت، ولی وقتی رسیدم مرکز شهر تورنتو و خواستم ایمیل‌هایم را چک کنم، ویدیوی جان دادن یک دختر در خیابان‌های تهران دیدم.

...

مدت‌ها بود کسی را نفرین نکرده بودم.

همانجا زار می‌زدم...

...

الان برگشتم خانه، دوباره عکسش را دیدم...

خون هیچکس رنگین‌تر از دیگری نیست، اما مظلومیت و معصومیت دختری به نام ندا را هرگز فراموش نخواهم کرد.

مسوولیت مرگ ندا و دیگر کسانی که ندایت آزادی‌خواهی‌شان همه جا شنیده می‌شود با کیست؟ با فرافکن اعظم!

Labels:

Friday, June 19, 2009
اقتدار نظامی به جای اقتدار منطق - جمعی از سینما گران ایران،
ماجمعی از سینما گران ایران، نگرانی و اندوه عمیق خود را از اعمال زور و فشار علیه مردمی که چیزی جز احترام به رای خود نمی خواهند، اعلام می کنیم.چرا باید اقتدار نظامی راجای اقتدار منطق نشاند، آن هم در برابر مردمی که بخش عمده آنها نسلی است که همین جا و در همین سه دهه به دنیا آمده اند و اندیشه هایشان نتیجه منطقی مشاهده ها و تجربه های رویدادهای همین سی سال است و هیچ تهمتی به آنها نمی چسبد. آیا به راستی اسلحه کشیدن روی دست های خالی، اقتدار نظامی است؟ آیا مردم تا لحظه ای که رای می دادند شریف و قهرمان وحماسه آفرین بودند و به محض اینکه در نتیجه رسمی اعلام شده شک کردند ، آشوبگر و اوباش و بیگانه پرست و خاشاک اند و سزاوار توهین و یورش و خونریزی و قتل؟

ما دوستداران مردم و سرزمین خودکه به هیچ جا وابسته نیستیم، با اعلام نگرانی از تکرار تجربه های تاریخی و تلخ جنگ های محله ای و خانگی، که قرن ها برای این سرزمین جز مرگ و ویرانی حاصلی نداشت، مصرانه می خواهیم که به احترام حقیقت، با اعلام نتایج واقعی انتخابات به این نمایش قدرت پایان داده شود و هشدار می دهیم که محض قدرت نمایی، مردم را به جان هم نیندازید و تیره بختی کسانی که در همین کشورهای همسایه ی ما قربانی جنگ های داخلی و خانگی اند را به این سرزمین نکشانید که مسلما کسی جز دشمن از آن بهره نمی برد."

عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، پرویز کیمیاوی، محسن مخملباف ، جعفر پناهی، بهمن قبادی ، رخشان بنی اعتماد، کامبوزیا پرتوی ، کیومرث پور احمد، اصغر فرهادی، واروژکریم مسیحی ، مانی حقیقی،، کیانوش عیاری، عزت الله انتظامی، بابک احمدی،، نیکی کریمی، فاطمه معتمدآریا، علی نصیریان، حسن پورشیرازی ، حسین جعفریان ، سیف الله داد، شادمهر راستین، محمد رسول اف ، علیرضا رئیسیان، خسروسینایی، مژده شمسایی، فرشته صدرعرفایی، ترانه علیدوستی، حسن فتحی، ایرج کریمی، نظام الدین کیایی، حمید فرخ نژاد ، جهانبخش نورایی، شهرام اسدی، مهناز افضلی، محسن امیر یوسفی،

Labels:

تقلب، توانگر کند مرد را
خب دوستان عزیز، با سخنان مقام معظم رهبری حتما دریافته‌اید که خبری نشده و رئیس جمهوری عزیز هم به نحوی تایید شده‌اند و به ایشان نزدیک‌ترند.

در حال حاضر همه مشکلات ما حل شده و چند تا صندوق هم بازشماری می‌شود و نهایتا بعد از کشف چند اشتباه نا قابل در صندوق‌هایی معدود در مدت زمان لازم برای اقدامات بعدی سپاه پاسداران و سکوت نسبی منتقدان، اقدام مقتضی صورت خواهد گرفت.

ابتدا تعدادی از مقام‌های سابق دولت خاتمی که مورد مهرورزی قرار گرفته‌اند بعد از کشیده شدن هسته‌های‌شان، متهم به برهم زدن نظم عمومی و تشویش اذهان و غیره می‌شوند.

چند نفر از وبلاگ‌نویسان و روزنامه‌نگاران جوان و کمتر شناخته شده هم به عنوان عوامل نفوذی دشمن، نیمه پنهانشان عیان می‌شود.

بعد هم چند توطئه سازمان یافته کشف می‌شود و ...

---

نتیجه اخلاقی اینکه اولا، تا وقتی ضمانت لازم برای صحت برگزاری انتخابات را در آینده نگرفته‌اید، لطفا بیخودی مردم را امیدوار نکنید. سیستم به اندازه کافی تخمی و هسته‌ای هست، حالا مشارکت وسیع مردم ریخته شد به حساب برادر متعهد پینوکیو.

ثانیا، خوشبختانه اگر مساله عدالت از رهبری ساقط شود، همینطور از مرجعیت، تعداد مراجع بالقوه زیادی در کشور خواهیم داشت که تماشای رقابت این بزرگواران فاقد عدالت بسیار شیرین خواهد بود.

ثالثا، وقتی صحبت از اتهام ثابت نشده می‌شود، یعنی به زودی ثابت خواهیم کرد. قابل توجه خاندان هاشمی.

رابعا، آقای اوباما نگفته است که از به خیابان آمدن مردم خوشحالیم. مقام معظم رهبری لطفا بولتن نویسان بی‌سوادشان را بیاندازند تو هیات دولت.

خامسا، بسیج و نیروهای لباس شخصی مسوول کشته شدن مردم نیستند، این کروبی و موسوی هستند که مردم را می‌فرستند دم تیر. مفهوم مسوولیت را هم فهمیدیم.

---

نتیجه غیر اخلاقی اینکه امید به بهبود نظام مرا به یاد مرحوم ابوالقاسم حالت می‌اندازد.

زمانی که مرحوم حالت در شرکت نفت کار می‌کرد، یکی از مقام‌ها وقت به نام بهبودی، برای شیرین بازی به حالت می‌گوید: «حالت! حال آلتت چطوره؟». مرحوم حالت در جواب می‌گوید: «رو به بهبودی هست!». حالا شده حکایت ما...

Labels:

Thursday, June 18, 2009
تهران، میدان توپخانه

ــــــــــــــــــــــ

از طریق فیسبوک

Labels:

چه می‌شود
امروز چند نفر از بچه‌ها از تهران روی خط می‌آمدند، شاکی از به هم خوردن تجمع در نماز جمعه.

یکی از بچه‌های نزدیک به ستاد احمدی‌نژاد که البته خبرهایش هم اکثرا درست بوده می‌گفت احتمالا امکان برخورد در روز جمعه با توجه به تعداد زیاد کسانی که به تهران آمده‌اند کم نبوده است.

----

اگر اخباری که به گوش می‌رسد صحیح باشد، بخشی از سپاه بدش نمی‌آید تیان‌آنمن جدیدی راه بیاندازد و بعد هم خائنین به ملت را جلوی دوربین بیاورند و پروژه بعدی و بعدی و بعدی...

دوستی هم از قم که از ارادت زیاد من به آیت‌الله مصباح یزدی خبر دارد، می‌گفت نمایندگان خبرگان طرفدار مصباح و نزدیکان به هاشمی در خبرگان در روزهای آینده بدجوری سرشاخ خواهند شد. خدا رحم کند.

---

بر و بچه‌هایی که به راهپیمایی آرام توپخانه رفته بودند حس عجیبی داشتند. آیا امکانش هست بدون بهانه دادن دست جماعت به این قشنگی اعتراض را بیان کرد؟

---

جمعه روز تعیین کننده‌ای است.

خدا بخیر بگذراندش...

Labels:

نامه هنرمندان و نویسندگان ایرانی در تبعید

مردم آزاده جهان

امروز مردم ایران با حضور شجاعانه خود در خیابان‌ها به مقابله به تفکری برخواسته ا‌ند که ریشه در فاشیسم و افراطی گری دارد.

تفکری که با نقض گسترده و مداوم حقوق بشر، جان مردم را به لب رسانده و از آن بدتر، با رفتارهای بی‌ خردانه و تحریک آمیز خود، به صورت تهدیدی جدی برای صلح جهانی‌ در آماده است.

ما هنرمندان و نویسندگان ایرانی‌ در تبعید، دولت کودتا را به رسمیت نمیشناسیم. ما سرکوب وحشیانه مردم ایران و کشتار بی‌ رحمانه تظاهر کنندگان را محکوم می‌کنیم.

آنچه مردم ایران میخواهد جزو ابتدایی‌ترین حقوق مدنی است:

خواست مردم برگذاری مجدد انتخابات در شرایطی آزاد و عادلانه و زیر نظر سازمان‌های بیطرف بین‌المللی است.

ما از تمام مردم آزده جهان می‌‌خواهیم ضمن حمایت از مطالبات به حق مردم ایران، اجازه ندهند دولت‌های‌شان این رژیم کودتا را به رسمیت بشناسند.


هنرمندان و نویسندگان ایرانی‌ در تبعید


کاوه یغمایی- بهروز وثوقی-‌پرتو نوری علا- مرتضی‌ نگاهی‌- شیرین نشاط- ابراهیم نبوی‌- محسن نامجو- عباس میلانی- امید معماریان- عباس معروفی‌- نصیر مشکوری- محسن مخملباف- سهراب محبی -کیوسک(آرش سبحانی، بابک خیاوچی، اردلان پایوار،علی‌ کمالی, شهروز مولایی)-نیک آهنگ کوثر- صمصام کشفی- ساسان قهرمان- رضا قاسمی -فریدون فرح اندوز- ناصر زراعتی-- زیبا شیرازی- امیر شیشه گران- فرهاد شاه حسینی- لونا شاد- ‌پیمان سلیمی- حمید سعیدی‌-شهرزاد سپانلو- آرش ساسان- ‌فرانک زرین آبادی- رضا دقتی‌- اسماعیل خویی- ‌مامک خادم- اروین خاچیکیان- ماز جبرانی- مهدی جامی- کورش تقوی- فریبا تقوی-شهرنوش پارسی‌ پور- عباس بختیاری- آناهیتا باستانی- فرامرز اصلانی- شیلا ارسطوپور- آیدا احدیانی- آبجیز(ملودی صفوی، صفورا صفوی،صوفی صفوی)-شیما کلباسی-شیدا شفیعی-سلمک خالدی-احمد رأفت-احمد سخاورز




To People of the Free World,


Today Iranians have courageously decided to uproot a radical and fascist mindset that not only routinely infringes upon their basic human rights, but also endangers world peace with its antagonistic attitude towards policy.

We, Iranian Artists and Writers in Exile, condemn the brutal repression of people in Iran and do not recognize a coup d'état government born out of electoral fraud.

We ask people all over the world not to allow their governments to recognize a coup d'état regime by supporting the just desire of Iranians to hold a new and fair election under the observation of impartial international monitors.

Abbas Bakhtiari , Abbas Maroufi , Abbas Milani , Abjeez (Melody Safavi, Safoura Safavi, Sufi Safavi) , Aida Ahadiany , Amir Shishegaran , Anahita Bastani , Arash Sasan , Behrouz Vosoughi , Ebrahim Nabavi , Erwin Khachikian , Esmail Khoi , Faramarz Aslani , Faranak Zarinabadi , Farhad Shah-Hosseini , Fariba Taghavi , Fereidoun Farahandouz , Hamid Saidi , Kaveh Yaghmaei , Kiosk (Arash Sobhani , Babak Khiavchi, Ardalan Payvarm, Ali Kamali , Shahrouz Molaei) , Kourosh Taghavi , Luna Shad , Mamak Khadem , Maz Jobrani , Mehdi Jami , Mohsen Makhmalbaf , Mohsen Namjoo , Morteza Negahi , Nasser Zerati , Nassir Mashkouri , Nikahang Kowsar , Omid Memarian , Partow Nooriala , Peyman Salimi , Reza Deghati , Reza Ghassemi , Samsum Kashfi , Shahrzad Sepanlou , Sheema Kalbasi , Sheila Arastoopour , Shirin Neshat , Sohrab Mohebi , Soosan Ghahraman , Ziba Shirazi, Sheyda Shafiei, Shahrnoosh Parsipoor, Ahmad Sakhavarz, Ahmad Rafat,


Iranian Artists and Writers in Exile

لینک


Labels:

به نقل از سیبستان
خواندن متن زیر چند دقیقه ای بیشتر وقت نمی گیرد اما نکاتی اساسی را مطرح می کند. ما این روزها به متن هایی از این دست که باطل السحر شعبده بازان صدا و سیما و دولت کودتا باشد نیازمندیم. نظرات تکمیلی یا شواهد تاییدی را به صورت کامنت مطرح کنید و هر قدر می توانید این متن را تکثیر کنید: این متن در صفحه ویژه میرحسین موسوی در فیس بوک منتشر شده است - یکی از رسانه های اصلی در جنبش سبز ایرانیان:

استراتژي دشمنان مردم ترسيدن و ترساندن است. مي خواهند جمهوري اسلامي را با حکومت ترس جايگزين کنند. بيهوده نيست که شعار ميرحسين دولت اميد است. پس اميدوار و شجاع و پر از رويا باشيد. زندگي بدون رويا ارزش زيستن ندارد. نگذاريد روياهايتان را بکشند و براي آنها مبارزه کنيد. تمام لحظه ها و ساعات در مبارزه با اين کودتاي سياسي مهم اند. سريع باشید. کار امروز را به فردا، کار صبح را به عصر و کار اين لحظه را به لحظه ديگر موکول نکنيد. اگر لازم است شب بيداري بکشيد. اين روزها و تمام لحظاتشان مهم است.

اگر هيچ وسيله ارتباطي نداريد براي ارتباط حضوري و چهره به چهره از همين لحظه وقت بگذاريد. اطرافيان و دور و بري ها در اولويتند. از بحثهاي وقتگير پرهيز کنيد. موافقان خود را نيرو دهيد و آنها را هم براي ارتباط چهره به چهره فعال کنيد. با دلايل و اطلاعات پشتيبان خودتان را مجهز کنيد. پيامهاي استراتژيک شما اينهاست:

1- يک باند ارعاب و ترور با نفوذ در دولت، بسيج و نيروهاي امنيتي است که ناامني ايجاد مي کند و تخريب اموال عمومي کار خودشان و به دستور آنها است.
2- استقلال را در کنار آزادي و جمهوري اسلامي مي خواهيم و به بيگانگان اجازه دخالت در امور داخلي نمي دهيم. به دولت اجازه انگ زدن به نخبگان هم نمي دهيم.
3- ميرحسين خواست اکثر ايرانيان است نه فقط تهران
4- ما ملت شجاعي هستيم. با ترساندن و ارعاب به ما توهين نکنيد. قدرت اطلاعاتي و امنيتي، امانت ماست در دست شما. اگر خيانت کنيد از شما مي گيريم و به اهلش مي دهيم. نيروهاي نظامي و انتظامي فرزندان ملتند.
5- کودتاي سياسي در قالب آراي پيش-ساخته محکوم است. انتخاباتي که بر خلاف مقررات اجرا شده باطل است و شوراي نگهبان قانون اساسي بايد آن را ابطال کند. مساله ما شمارش چند صندوق پيش-ساخته نيست. ما خواهان تجديد انتخابات با مجريان و ناظران سالم و بي طرف هستيم.
6- نهاد روحانيت سرمايه اين کشور و پشتيبان مردم بوده است. ما خواهان برداشتن سرپوش و سانسور دولت از عزت و حرّيت روحانيت ايم.

استراتژی ارتباطی ما

در شرايط موجود چه استراتژي ارتباطي بايد در پيش بگيريم؟ جريان پشت اين تقلب گسترده انتخاباتي و صحنه گردانان اين کودتاي سياسي، عمليات رواني گسترده اي را با نفوذ در صدا و سيما و محدود کردن کانالهاي ارتباطي مردم آغاز کرده تا بتواند بحراني را که با اين ابعاد پيشبيني نميکردند مديريت کنند. آنها با هوشمندي پيامهاي رسانه اي شان را مديريت مي کنند. لازم است به فنون بدل اين پيامها مسلح شويم و به سريعترين شکل ممکن اطرافيانمان را آگاه کنيم.

نطریه گلوله ای دولت کودتا

از نظر دانش ارتباطات، استراتژي ارتباطي اين جريان بر "نظريه گلوله اي" مبتني است. مطابق اين نظريه آنها فکر مي کنند ارتباط برقرار کردن يک جنگ است: رسانه يک اسلحه است، پيام يک گلوله و مردم هدف هستند. تنها کافيست خوب نشانه گيري کنند. آنها مردم را سيبل بي اختيار، بي تمييز و ناآگاه خود و رسانه هاي بيگانه مي دانند و ترجيح مي دهند در رقابت با ديگر رسانه ها گلوله هاي بيشتري به سوي مردم پرتاب کنند. صدا و سيما تجربه نسبتا موفقي در اين نشانه گيري داشته است اما به مرور تعداد قابل توجهي از مردم از تيررس او خارج شده اند و برد اسلحه شان کاهش يافته. با اين وجود کوشيده اند منتقدانشان را خلع سلاح کنند و رسانه هاي آنها را به حداقل ممکن برسانند. اين روزها با خلع سلاح اينترنتي و تلفني هم مواجهيم. اما انسانيت و ارتباطات چهره به چهره و انساني شما چيزي است که نميتوانند از شما بگيرند. سوال اصلي اين نوشته اين است که شما در ارتباط با خود يا مردمي که در تيررس آنها هستند چکار مي توانيد بکنيد؟ اين نوشته مي کوشد به اين سوال ارتباطي پاسخ دهد.

تحليل محتوای پیام های صدا و سیمای کودتا

در دو روز گذشته صدا و سيما چه پيامهاي استراتژيکي را به سوي مردم شليک کرده است؟
1- ترس از ناامني: تا زماني که تعداد معترضان کم به نظر مي رسيد آنها اغلب اراذل و اوباش معرفي مي شدند و کساني که به اموال عمومي آسيب مي زنند و مزاحم زندگي روزمره مردمند. بعد که آمارشان قابل توجه شد و شعار دادند که "ما مردميم نه اوباش" گفتند که اراذل خود را بين مردم پنهان کرده اند. مردم هم انتظار دارند با اوباش و مخلان امنيت برخورد تندي صورت بگيرد. آنها ژست ناجي مردم در مقابل اوباش را به خود مي گيرند.
جالب است بدانيد گزارشهاي متعددي حاکي از آسيب رساندن نيروهاي لباس شخصي و نيروهاي ضد شورش به اتوموبيلهاي مردم و اموال عمومي و بانکهاست. او مشکل را ايجاد مي کند و خود را حلال مشکل و ناجي شما معرفي مي کند. اما براي اينکه شما را نجات دهد شرط مي گذارد. شرطش اين است که به بقيه حرفهاي او هم گوش دهيد و تسليم کانديدايي که او از صندوق در آورده باشيد. او شما را مي ترساند و بهايي که براي از بين بردن ترس مطالبه مي کند اعتماد و تسليم شماست. اگر نترسيد يا تسليم نشويد به طريق ديگري شما را مي ترساند. کافيست بازي نخوريد و بي آنکه عصباني شويد به اين بازي بخنديد و مردم را نيز از اين بازي آگاه کنيد.

2- ترس از بيگانه و انقلاب مخملي: استقلال از دخالت بيگانگان يکي از مهمترين شعارها و يکي از مهمترين موفقيتهاي نسبي انقلاب و جمهوري اسلامي بوده است. شعار و دستاورد مهمي که خيلي اوقات از بس تکرار شده است قدرش را به اندازه کافي نمي دانيم. تجربه تلخ و بيم ما از دخالت بيگانگان در امور داخلي مان گاه مورد سوء استفاده دولتها براي توجيه رفتارشان در محدود کردن آزاديمان بوده است. شعار ديگر انقلاب؛ يعني آزادي، بدين ترتيب در محاق رفته است. هر صداي مخالف و منتقدي را صداي بيگانه و ايادي استکبار و صهيونيزم دانستن روش ديگر راه انداختن بازي "ترسو و ناجي" است. صدا و سيما مدام تکرار مي کند که رسانه هاي بيگانه از رفتار منتقدان دولت و معترضان به انتخابات خشنودند و آنها يا برخي در ميان آنها را خط مي دهند. آنها با اين برچسب گروه هاي مرجع، روشنفکران و مخالفان خود را از ميدان بدر مي کنند. همه شما ديده ايد که کيهان و رسانه هاي دولت بارها ميرحسين موسوي و پشتيبانانش را به آلت دست غرب بودن متهم کرده است.

اسلام به لهجه روسی

جالب است بدانيد پرونده کساني که اين برچسبها را در تيراژ انبوه توليد مي کنند در وابستگي و دلبستگي با بلوک شرق و پسمانده هاي کمونيزم در روسيه و سرويسهاي اطلاعاتي روسيه و چين خالي از ابهام نيست. آقاي احمدي نژاد و برخي نزديکانش در گذشته همگي مدتي در وزارت خارجه در بخش روسيه کار کرده اند. براي نمونه حاتم بخشي پاره اي از درياي خزر را در کنار معلق ماندن پروژه نيروگاه بوشهر به ياد آوريد تا ترديدتان قويتر شود. به نظر مي رسد نه تنها آزادي به بهاي استقلال، که استقلال و جمهوريت نظام نيز به بهاي قرائتي اسلامي از يک پروژه امنيتي روسي در خطر است. لازم است بار ديگر شعار"استقلال، آزادي جمهوري اسلامي" را در کنار الله اکبر مورد توجه قرار دهيم. و ضمن حفظ هشياري در مورد مداخله بيگانگان از برچسب براندازي نرم يا انقلاب مخملي نترسيم. دوري از برخي حرکتها مثل نوشتن نامه به سران کشورهاي خارجي براي طرد احمدي نژاد، يا شعارهاي نامربوط يا تحريک کننده از همين هشياري ناشي مي شود. ما کاري به بيگانگان نداريم و فقط برگزاري مجدد انتخابات به شکل قانوني و با حضور ناظران را خواستاريم.

هدف اصليِ بزرگ کردن اين ترس، ايجاد شکاف بين مردم و نخبگان است و پيدا کردن بهانه براي دستگيري اساتيد دانشگاه، روزنامه نگاران، فعالان مدني و گروههاي مرجع با برچسب جاسوسي و براندازي. لازم است اساتيد دانشگاه و نخبگان بر پابندي و علاقه شان به نظام تاکيد کنند و پابندي طراحان سناريوي تقلب را به انقلاب و شعارهاي آن مورد سوال قرار دهند. در عمل چه کسي در کار براندازي نرم است؟

3- معترضان برخي از تهراني ها هستند: اين پيام مدام تکرار شده است که راي موسوي فقط در تهران بيشتر بوده و تهراني ها بايد به راي مردم کشور گردن بگذارند. اعتراضات مردم ساير شهرها بازتاب رسانه اي قابل توجهي نيافته است.
مي دانيد که گزارش کميته صيانت از آرا حاکي از برتري نسبي موسوي در شهرها و نقاط مختلف کشور است. لازم است به همه اطرافيان و طرفداران احمدي نژاد در خصوص برتري ميرحسين در اغلب نقاط کشور اطلاع رساني کنيم و نتايج پيش-ساخته شمارش آرا را با توجه به نقدهايي که در سايتها ديده ايد مورد نقد قرار دهيم. لازم است دانشجويان اعتراضات و نظر مردم شهرشان را بازتاب بيشتري بدهند و رسانه ها را به سمت آنها هدايت کنند.

4- ترس از جان و دستگيري: حمله به خوابگاه دانشجويان و مجتمع هاي مسکوني، اعلام گسترده کشته شدن هفت نفر در جريان تجمع آرام روز 25 خرداد ومسوول دانستن معترضان در اين مورد و تهديد صريح وزير اطلاعات در گفتگو با تلويزيون مبني بر دستگيري ساماندهندگان تجمعات و تمام آنچه مي دانيد. در اين پيام دولت ضمن آنکه خود را کشنده معرفي نمي کند و آشوبگران را مسبب کشتار مي داند، تلويحا پيام صريح خود را ميفرستد که مردم عزيز من شما را دوست دارم ولي با شما شوخي ندارم. اگر يک قدم ديگر جلو بياييد: "ميکشم". اينجا نيز "نظريه گلوله اي" اينبار با گلوله هاي نسبتا واقعي حاکم بر رفتار آنهاست.

موضع سپاه و ارتش

جالب است بدانيد فرماندهان ارتش به آنها پيغام داده اند که روي ما حساب نکنيد. عموم فرماندهان سپاه نيز پيام داده اند که ما رو درروي مردم نمي ايستيم و کشتار گسترده مردم توسط سپاه محال است. جوانترها خوب است بدانند که سپاه تشکيل شده از فرزندان دلسوز و خانواده هاي مومن ايراني است که هشت سال از جان گذشتگي خود در وفاداري به ملت ايران را در کارنامه خود دارند. آنها و بسيجيان راستين را با آغوش گرم و لبخند و گل پذيرا باشيد و در شعارها به اين سرمايه ها احترام بگذاريد و مهر بورزيد. خانواده هاي فرماندهان شهيد سپاه نظير خانوادههاي باکري و همت و بسياري از همرزمان گمنام، مومن و وطندوست آنها از همراهان ميرحسين موسوي اند. از آنها براي حضور در اجتماعاتتان دعوت کنيد.

5- تغيير صورت مساله در اعلام آراي پيش ساخته: رسانه ملي تاکيد مي کند که شمارش آرا درست بوده اما برخي ظرفيت شکست ندارند. شوراي نگهبان براي اطمينان کانديداها برخي يا همه صندوقها را دوباره خواهد شمرد. آنها در اين پيام، سوال از طريقه غيرقانوني برگزاري انتخابات را ناديده گرفته و صورت مساله را به اشتباه در شمارش جزيي آرا تغيير مي دهند تا آرايي که معلوم نيست از کجا آمده را دوباره بشمارند. خواسته ما برگزاري انتخابات مطابق قانون، با بي طرفي رسانه اي در فضاي آزاد رسانه اي و ارتباطي، عدم دخالت دولت و رسانه هاي دولتي، با حضور ناظران کانديداها در همه مراحل از جمله مرحله پلمب صندوقها در صبح رايگيري و شمارش و نقل و انتقال آرا در شهرها و از شهرها به تهران همراه با تدارکات لازم از جمله تعرفه کافي در همه حوزه هاي انتخابيه است. پيام مهم ما اين است که انتخابات باطل و مهندسي شده است و اطميناني از وجود خارجي راي هاي ما در صندوقهاي شوراي نگهبان نيست.

6- پشتيباني روحانيت: اکثريت علما و روحانيون طراز اول در قم و ساير شهرها پشتيبان راي مردم اند ولي صدا و سيما صداي آنها را سانسور مي کند و با برجسته کردن نظر چند چهره مثل آقاي جنتي و يزدي، نهاد روحانيت را خرج رفتار غير قانوني خود و پشتيبان خود معرفي مي کند. آنها تحت فشارها و ارعابي چندين برابر آنچه شما تصور مي کنيد هستند. در شعارهايتان به آنها احترام بگذاريد و به آنها جرات بدهيد. در تماس با دفاترشان از حکم خشونت وتيراندازي به منتقدان و تجمعات و حرمت آن سوال کنيد. بگذاريد آنها دولت را از اعمال خشونت نهي شرعي کنند. از آنها براي شرکت در اجتماعات دعوت کنيد و در مراسم و اجتماعات شان با رعايت قواعد احترام شرکت کنيد. به مساجد و حوزه ها برويد و با آنها گفتگو کنيد. آنها مي دانند که باند قدرت قصد کنار گذاشتن علما و جايگزيني مداحان و دينفروشان با آنها را دارند و به شما خواهند پيوست هرچند در ابتدا دوپهلو موضع بگيرند و از موضعگيري بترسند. شجاعت امام حسين(ع) را به آنها ياد آور شويد و بگوييد که از روحاني آزاده چه انتظاري داريد.

تمام حقوق اين نوشته مربوط به ملت ايران است و نقل و کپي برداري و باز توليد آن به هر شکل ممکن توصيه مي شود.

*با اندک ویرایش و افزودن بیشتر عنوانها و همه تاکیدها

Labels:

How the Iranian Election Was Stolen
(Huffington Post)


Jeremy J. Stone

Jeremy J. Stone

Posted: June 17, 2009 02:23 PM
There is, perhaps, no greater potential for evil than the power of priests speaking in the name of God.

With this power, one Iranian Ayatollah, Mohammad Taghi Mesbah Yazdi -- the spiritual leader of President Ahmadinejad -- seems to have stolen the Iranian election, to have justified the now-ongoing arrests of reformers, and to be trying to eliminate such democracy in Iran as now exists.

According to an open letter of early June by a group of employees who work on elections in the Interior Ministry -- after May polls showed that Ahmadinejad would lose the election -- Yazdi gave the Interior Ministry employees a Fatwa, a religious degree, authorizing the changing of votes....


link

Labels:

Wednesday, June 17, 2009
نگویید نگفته بودی‌ها!!!

امروز دوست عزیزی در فیسبوک یادآوری کرد که من سال پیش، پیشبینی شرایط تقلبی امروز را کرده بودم!

حالا هی می‌گفتم انتخابات فتوشاپی خواهد بود، شما می گفتید نه!

به روباه گفتند شاهدت کو، گفت توی آرشیو روزآنلاین!

Labels:

CJFE Concerned by Media Restrictions Following Iranian Elections
(Toronto, June 17, 2009) Canadian Journalists for Free Expression (CJFE) is extremely concerned with the recent media restrictions imposed by the Iranian authorities following disputed election results.

According to results announced June 13, Mahmoud Ahmadinejad was re-elected as president. The results have been challenged by defeated opposition candidate, Mir-Hossein Mousavi, and many of his supporters have taken to the streets in protest. Although censorship of pro-Mousavi media began before the election, restrictions on coverage of protests against the government have increased dramatically since the disputed results were released.

"We are all extremely concerned about what is happening in Iran" stated CJFE Board member Morteza Abdolalian. "The government needs to let the media do their work without restrictions."

At least 10 Iranian journalists and bloggers are thought to have been detained and two female journalists have been physically attacked. Among those arrested yesterday were editor Mohammad Atrianfar and blogger Mohammad Ali Abtahi. Today two more journalists were arrested, Abdolreza Tajik and Saeed Leylaz.

Various newspapers and television stations have been shut down or censored by security services. And, satellite television, mobile phone and SMS messaging networks have been jammed.

The internet has played an important role in helping spread information but it is being monitored and controlled by Iranian authorities. Social networking sites such as Twitter and Facebook have been blocked in recent days; however, some Iranians are still able to access and post important information on these sites.

Foreign media are also affected by the crackdown with journalists from media organizations such as the BBC receiving warnings from the Ministry of Culture and Islamic Guidance to remain indoors and refrain from covering protests; if they do cover protests, the Ministry claims that their safety cannot be guaranteed.

CJFE is dismayed by the restrictions and attacks on media coverage which mean that once again the citizens of Iran are denied their basic right to free expression and access to information.

Canadian Journalists for Free Expression (CJFE) is an association of more than 300 journalists, editors, publishers, producers, students and others who work to promote and defend free expression and press freedom in Canada and abroad.

For more information, contact CJFE Manager, Julie Payne at (416) 515-9622 x. 226

Labels:

Tuesday, June 16, 2009
اگر مطلبی دارید و وبلاگتان منتشر نمی‌شود
بعضی از سرویس‌های وبلاگی فارسی این روزها کار نمی‌کنند.

لطفا مطالبی که جنبه گزارش دارند را برایم بفرستید تا بیات نشود.

ارادت


Labels:

حیرتت باید به دریا در نگر/درباره راهپیمایی دیروز
از ابولحسن مختاباد

1-ساعت 3 و نيم بود كه به يكي از دوستان روزنامه نگار اعتماد ملي زنگ زدم و گفتم كه ماجراي راهپيمايي امروز چي شد؟ گفت: مجوز ندادند اما آقاي كروبي ساعت سه اعلام كرد كه مي رود سراغ موسوي كه باهم بروند و حداقل بتوانند جلوي برخي خشونت‌ها را بگيرند. ساعت چهار از طریق متروی انقلاب به میدان انقلاب رسیدیم. در واگن مترو هم برخی شعار می دادندُ اما وقتی به جمع اصلی ملحق شدند ُ جماعت یک صدا سکوت شدند.به گمانم درك معترضان و فهمشان از تحولات كشور و نيروهاي روبرو به قدري بالاست كه توانستند اعتراض و حضورشان را به مدني ترين شكلش كه به گمانم در تاريخ كمتر كشوري مي‌توان سراغ كرد،‌نشان دهند.

2-راهپيمايي آرام امروز(كه تا حدود ساعت 6 كه در صحنه بودم بسيار آرام برگزار شد) مي‌تواند درس‌هاي بزرگي براي همه ما( از حاكمان و شهروندان)داشته باشد.مردم و راهپيمايان كه تعدادشان تخمينا به ۵00 هزار نفر مي‌رسيد بدون کمترین تنشی بیش از سه ساعت راهپیمایی کردند.( البته يكي از دوستاني كه ذهن رياضي‌اي داشت معتقد بود جمعيتي كه من برايش توصيف كردم به يك ميليون نفر مي‌رسيدند اما من چون آدم محتاطی هستم چنین آماری را تایید نمی کنم)ته جمعيت به كالج و ميدان فردوسي و سر آن ميدان آزادي با توجه به اين كه تمامي عرض خيابان ، حتي تا پياده رو را هم گرفته بودند و در پشت بام‌هاي مسير هم جمعيت تماشاگر فراوان بودند.

3-مهمترين نكته و ظرافت نهفته در اين اعتراض مدني ، رفتار شگفت انگيز معترضان بود،‌آنها بدون آنكه شعاري بدهند، و تنها با بلند كردن انگشتان اشاره و مياني دو دست(علامت پيروزي)اعتراض خود را نشان مي‌دادند و هركسي هم كه مي خواست شعار بدهد با اشاره هيس ديگران روبرو مي‌شد. در دست برخی از افراد هم تصاویر آقای موسوی و آقای کروبی( بسیار کمتر) و نوارها و سربندهای سبزو البته برخی کلمات چون سکوت و یا اصلی از قانون اساسی که آزادی تشکلات را بیان می کرد دیده می شد.

در این راهپیمایی از هر قشر و گروهی را می توانستی پیدا کنی از دخترانی که با چادرهای بسیار پوشیده آمده بودند تا برخی از دخترانی که با مانتو و یا حجابی معمولی داشتند و یا کارمند و کارگر و ... پیر و جوان و

نيروي انتظامي هم در كناره‌هاي خيابان با تمامي تجهيزات حضور داشتند اما بدون هيچ حركتي، تنها نظاره گر ماجرا بودند و حتي برخي از افراد با آنها سلام و عليك و خوش و بش هم مي‌كردند.وقتی از بزرگراه یادگار امام بالا می آمدم گروهی فراوان از نیروهای نظامی را با تجهیزات کامل و سوار بر خودروهای نظامی دیدم که البته به دلیل ترافیک فراوان شمال به جنوب بزرگراه فرصتی برای جلو آمدن نداشتند.

راهپيمايي بسيار آرام بود و پيام خود را به نيكوترين وجهي به آنهايي كه چشم و گوشي بينا دارند رساند. به گمانم هيچ ملتي نمي توانست اين گونه مدني،‌مودب و البته با شخصیت و نجابت خاصی که در فرهنگ وهویت ایرانی سراغ داریمُ و بدون هيچ گونه جار و جنجال و هياهو پيامش را به رهبران ملتش برساند.

اميد كه اين پيام گوش شنوايي و چشمان بينايي و از همه مهمتر درك و فهمي عقلاني را بيابد و در نهايت ما شاهد تصميماتي باشيم كه خير و بركت و مصلحت ایران و مردم ایران در آن باشد

Labels:

پیشنهاد عالی مهاجرانی
مهاجرانی نشان داد که آنقدر تیزبین است که می توان به این نتیجه رسید که حضرت ماکیاولی چند واحد را نزد ایشان گذرانده.

عطا‌الله مهاجرانی پیشنهاد کرد که طرفداران موسوی به نماز جمعه‌ای بروند که به امامت رهبر برپا خواهد شد.چنین نماز جمعه‌ای را نمی شود جلویش را گرفت، نمی‌شود جلوی چشم مردم جهان مانع حمایت مردم از موسوی شد، نمی‌شود ادای وحدت درآورد وقتی صدای اعتراض مردم به گوش می‌رسد.

«به نظرم همان جمعیت میلیونی که در راهپیمایی صدای سکوت در روز دوشنبه ایران و جهان را تکان داد؛ اگر بخشی از آن هم در نماز جمعه 29 خرداد شرکت کند و با صدای بلند بخواهد که رایش پس داده شود، نمی توانند نماز جمعه را سرکوب کنند یا مثل گذشته نماز گزاران را کتک بزنند. نماز جمعه فرصتی است، که رهبری نظام صدای مردم را مستقیما بشنود... بگذاریم یک بار هم که شده صفوف نماز جمعه رکورد تازه ای پیدا کند»


به نظرم مخالفان تقلب اگر از نخستین ساعات صبح منتظر ورود به محوطه اصلی باشند، شاهکار می‌شود!

Labels:

Monday, June 15, 2009
نماز جمعه پر اما و اگر این هفته
حواستان جمع باشد. هر وقت رهبری در موقعیت‌های حساس آمده سخنرانی کرده، کار خراب‌تر از پیش شده. اگر قدرت چانه‌زنی همراه با فشار از پایین به اندازه کافی باشد، جنبش فعلی می‌تواند به جایی برسد و طرف مقابل را منفعل کند، اما...

Labels:

رسیدگی به شکایت میرحسین توسط متخلف
وقتی رهبر کشور به شورای نگهبان که عامل تخلف است دستور می‌دهد به شکایت موسوی رسیدگی کند، باید شدیدا به شوخ طبعی مقام معظم افتخار کرد.

در چنین روزگاری که همه ناراحتند، این سخن معظم‌له شدیدا مایه خرسندی و شادمانی رعایا خواهد بود.

---

این دیگر خیلی جوک است! البته مگر میرحسین جاره ای هم دارد؟ ساختار مسخره کشوری که باید تابع ولایت فقیه باشی و هر چه او بگوید را بپذیری، جای زیادی برای مانور نمی‌گذارد، اما مساله جالب‌تر این است ببینیم نقش آدم‌هایی مثل خاتمی این وسط چیست؟

خاتمی اهل تمکین بوده و هست.

۴ سال پیش زیر بار تقلب‌ها رفت.

۵ سال پیش قرار بود انتخابات مجلس را اگر شورای نگهبان از رفتارش دست نکشد برگزار نکند که کرد.

۶ سال پیش زیر بار تحمیل محمود احمدی‌نژاد رفت.

۹ سال پیش زیر بار حذف حق یک نماینده مجلس رفت و گذاشت مطبوعات منتقد حاکمیت محو شوند.

۱۰ سال پیش در ماجرای کوی دانشگاه کوتاه آمد و نتیجه‌اش شد افزایش قدرت سرکوبگران.

۱۱ سال پیش معترض قتل‌های زنجیره‌ای شد و بعدش همه چیز از یادها رفت.

...

اگر خاتمی این بار وارد شود و باز به جای آوردن فشار به حاکمیت، از موسوی بخواهد تسلیم شود، شکست این جریان حتمی است. خاتمی تا الان ترمز جریان اصلاح‌طلبی بوده. ماندن در این سطح همانا محافظه‌کاری و راحت طلبی است.

اگر خاتمی از عادت مالوف دست بکشد، می‌توان به وجودش امیدوار بود، وگرنه مایه نا امیدی است.

خبرهای خوبی از لابی‌هایش در تهران نشنیده‌ام...


Labels:

فشار، با اندکی آرامش
نافرمانی مدنی، به جای خشونت زدنی، گرچه صبر ایوب می‌طلبد، اما در انداختن قدرت از مشروعیت می‌تواند موثر باشد.

قدرت اگر از موقعیتش نترسد متوسل به خشونت نمی‌شود، پس خشونت زیاد نشانه ترس نهادهای اصلی است و بس.

اینکه آیت‌الله خامنه‌ای به موسوی چه گفته و چه سخنانی رد و بدل شده در جای خود مهم است، اما نشان می‌دهد که رهبر می‌خواهد با حفظ مشروعیت، برنده این رقابت هم باشد.

اما شکست اخلاقی مدعیان دین و دینداری شاید مهمترین نتیجه این انتخابات باشد.

وقتی در اولین سال‌های تحصیل با "محمد امین" آشنا می‌شویم، می‌دانیم که دروغ کار بدی است و باید امانت‌دار بود.

شاید در حوزه علمیه یا کلاس‌های سپاه به جماعت یاد می‌دهند که این چیزها کشک است و برای سرگرمی آدم‌های ساده لوح، اما ...

اما جماعت یادشان می‌رود که هر محرم از قول حسین‌بن علی می‌گویند:"اگر دین ندارید، آزادمرد باشید".

ساختار مزخرف نظام دینی ایران البته نشان داد که "آزادمرد" بودن خارج از عرف و عادت است. فقط وقتی از قدرت دور می‌شوی می‌توانی اندکی تمرینش کنی.

---

به نظرم اگر فضا به سمتی برود که کل ساختار دچار بحران مشروعیت بشود، تمام این تلاش‌های چند روزه نتیجه بخش خواهد شد.

نظامی که می‌خواست با رای مردم خود را صاحب مشروعیت نشان دهد، با عدم امانت‌داری، مشروعیتش را بر باد خواهد داد.

---

اگر آیت‌الله خامنه ای نتواند از حقوق شهروندان و عدالت دفاع کند، عدالت خودش زیر سوال رفته. اصلا کاری به هزار و یک خطای سیاسی دیگرش ندارم! همین یکی را بچسبید کافی است!

اگر مدعیان عدالت علوی، از رای مردم برای بیعت با احمدی‌نژاد استفاده کرده باشند، کارشان چیز بهتر از بیعت گرفتن معاویه برای یزید نخواهد بود.

رفتار ماموران نظام با مردم هم که شباهت زیادی به برخورد ماموران حکومت شام دارد.

باید منتظر "شام آخر" طرفداران حکومت شام باشیم!

Labels:

Sunday, June 14, 2009
خشونت را نفی کنیم
من یک روزنامه‌نگار و کارتونیست هستم. ادعایی بیشتر از این ندارم. روشنفکر نیستم و اگر حرف زیادی هم زده‌ام، ببخشید.

اما این موارد باعث نمی‌شود یک نکته را یادآوری نکنم!

انقلاب سال ۵۷، به خاطر خشونت به گند کشیده شد.

جوانان تشنه قدرت تا به جایی رسیدند، یادشان رفت که "خدایی" کار ایشان نیست.

شاید صدها بار از رانندگان تاکسی شنیده باشید که می‌گویند درختان چنار خیابان پهلوی جان می دهند برای دار زدن آخوندها...

من هر بار این را از راننده‌ای می‌شنیدم، تنم می‌لرزید.

اگر آن جماعت تشنه خون و انتقام اول انقلاب نبودند، شاید این حس اینچنین زنده نمانده بود.

---

کشور ما با هندوستان تفاوت‌های وحشتناکی دارد. مهم‌ترینش نداشتن یک "گاندی" است! اما اگر داشتیم، چقدر خوب می‌توانست با نفی خشونت و با آرامی دمار از روزگار جماعت حاکم در آورد.

فراموش نکنید که خشن‌ترین مامور نیروی انتظامی هم یک انسان است. مامور است، اما بسیاری از همین مامورین شرمنده خواهند شد اگر دوباره به آنچه کرده‌اند فکر کنند.

مگر نبودند سربازان و ارتشی‌هایی که سال ۵۷ عمدا دراجرای وظایفشان کوتاهی می کردند؟

---

شاید از نظر شما من دارم بیخود می‌گویم. شاید شما چشم در برابر چشم را چاره کار بدانید، اما همان روش و همان تفکر ایران ما را به روزگار فعلی کشانده. این مسیر را می‌توان اندکی کج کرد.

Labels:

رای منو ندیدی؟ تورنتو

Iran Election Protest Result
Location:Mel Lastman SQ.
Time:2:00PM Sunday, June 14th

Labels:

Friday, June 12, 2009
جنبش صاحب مرده اصلا‌ح‌طلبی
اگر جنبش اصلاح طلبی، رهبرانی محافظه‌کار نداشت، وضع ما این نبود.

یک مشت رجل بی خاصیت بی تعهد به مردم و متعهد به رهبری، هر از چند سال یک بار مردم را دچار شرایط اضطرار کنند و بترسانند که اگر چنین نکنید، چنان خواهد شد.

حالا همان ''چنان'' که اتفاقا افتاده...چه می خواهید بکنید؟ طرح دوم شما چیست؟

اینقدر ماجرا مسخره و پر سر و صدا بود که ''خواب هم نخفت''!

----

اگر ۸۰ در صد مشارکت کرده باشند و نتیجه‌اش این باشد، یا باید برای شمارندگان آرا در نهضت سواد‌آموزی کلاس گذاشت، یا برای نویسندگان آرا.

نکته جالب این است که اگر مشخص شود که تقلب شده، و رهبری هم تایید کند، مطابق همان فقه شیعه یک کمی عدالت ماجرا زیر سوال خواهد رفت...چقدر جالب می‌شود...

من فقط مانده‌ام که فقهای عدالت‌جوی شیعه ساکن قم از جمله مراجع محترم در مقابل این ظلم سکوت خواهند کرد یا...خب احتمالا سکوت خواهند کرد!

---

چند ماه پیش با یکی از دوستان عزیز که معترض نوشته‌هایم بود بحث می کردم. می‌پرسیدم مرحله به مرحله اگر کاندیدای اصلاح‌طلبان (آن موقع خاتمی بود) نتواند از طرف مقابل ضمانت‌های لازم را بگیرد، بازی را حتی در صورت بردن خواهد باخت.

امروز گمانم همان روز است. باخته‌ایم، بد جور. فرض کنید که اصلاح طلبان می‌گفتند بدون گرفتن تعهد لازم در مورد شمارش آرا، از طرفدارانشان خواهند خواست که در انتخابات شرکت نکنند. فرض کنید می‌گفتند بدون ناظران بیشتر، تمایلی به ادامه رقابت ندارند...وقتی تو امتیازاتت را بدانی و نتوانی از آن استفاده کنی، می شوی عین اصلاح‌طلبان حکومتی. از هر طرف بازنده‌ای.

شکست اصلاحات از سال ۷۸ شروع شد، کوی دانشگاه...سکوت کاتمی، عدم استفاده از مهره‌ها...امروز دیگر چیز نمانده...

اصلاح‌طلبان حکومتی به درد لای جزر دیوار هم نمی‌خورند. کسانی که نتوانند از آرا مردم دفاع کنند، همان بهتر که از محمود شکست بخورند.

این میدان مرد می‌خواهد...اصلاح‌طلبان حکومتی مدت‌هاست خصیتین‌شان را بریده‌اند.

Labels:

شوک بزرگ
من داشتم آماده می‌شدم که وقتی رسیدم خانه، به بچه‌های سبز پوش تبریک بگویم. اما وقتی اخبار را خواندم، خشکم زد.

رسیدم خانه، دیدم سی‌ان‌ان یک میزگرد گذاشته در مورد احتمال وقوع انقلاب!

خدا را شکر که از شعارهای اول انقلاب نه جمهوری‌اش را داریم، نه ارزش‌های اسلامی که ادعایش را داشتند. استقلال که با وابستگی‌ هسته‌ای‌مان به روس‌ها عملا روی آب ...، آزادی را هم که مدت‌هاست فراموش کرده‌ایم.

---

گاهی شک می‌کنی که تقلب شده، ولی بعضی وقت‌ها مطمئنی! من الان در مرحله "ایقان" قرار داردم!

باورم نمی‌شود این جماعت اینقدر رو داشته باشند.

---

یکی از رفقای اهل تمیز می‌گفت که خود رهبری هم ترسیده. اگر چنین باشد، وای به حال همه ما!

اینکه تقلب بشود، هاشمی هم به عنوان رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجموع ضایع بشود، موسوی به عنوان کاندیدای مطرح این طرفبه سرنوشت معین دچار شود، کروبی رسما محو شود و ...چه شود!!!!

---

از همه اینها باحال‌تر، رای پایین کروبی است! یعنی اگر آرای انتخابات مجلس ششم کروبی را سرجمع می زدی، از این بیشتر می‌شد!

---

ایران مملکت معجزه است! از این معجزه باحالتر؟

---

حالا بگویید پذیرش قاعده بازی نظام مقدس متقلب صحیح است و نباید هزینه‌اش را بالاتر برد.

ادامه دارد، حتما هم ادامه خواهد داشت!

Labels:

Wednesday, June 10, 2009
برندگان و بازندگان - ۲
یکی از کارهایی که بعضی از همکارانم مرتکبش می‌شوند، پایین نگاه داشتن حد انتظار مردم از سیاسیون است. تصادفا این انتظار نباید از سیاسیونی زیاد شود که دوستان مشغول پالوده خوردن با ایشان هستند.

اصولا، یکی از مشکلات بسیاری از ما، این است که تا روزنامه‌نگاری از سیاسیون مسوولیت می‌طلبد، سریع می‌گوییم مگر
اینجا سوئیس است که طرف جوابگوی کارهایش باشد؟

ما هستیم که باعث می‌شویم خاتمی قِصِر در برود، ما هستیم که باعث می‌شویم نمایندگانی در مجلس ششم همینطوری با پول کارخانه‌های خودروسازی سفر خارجی بروند، آنوقت کاری به کار بهبود سیستم سوخت و اصلاح موتور خودروها و میزان مصرف سوخت‌شان نداشته باشند...وقتی سال ۱۳۸۰ نمایندگان مجلس می‌دانستند که مصرف بنزین به حدی خواهد رسید که در سال ۸۴ به یک وارد کننده اصلی تبدیل می‌شویم، چه کاری کردند؟

این ما هستیم که با عدم پیگیری اجازه می‌دهیم ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای ماست‌مالی شود.

این ما هستیم که باعث می شویم ماجراهای بنیادهای دهه شصت فراموش شود.

این ما هستیم که یادمان می‌رود بازداشتگاه وصال را چه کسانی ساختند.

این ما هستیم که یادمان می‌رود...

---

ما روزنامه‌نگاران، کار واقعی خود را انجام نمی‌دهیم. سیاسیون ما از چپ و از راست، خیالشان راحت است که کاری به کارشان نداریم و هر کاری دلشان خواست می‌کنند.

فردا میرحسین موسوی می‌داند کسانی که برایش امضا جمع کرده‌اند، اگر بخواهند منتقدش باشند از مجموعه‌های رسانه‌ای حذف خواهند شد. می‌داند که به دیده خائن به آنها نگریسته می‌شود.

می‌داند که روزنامه‌نگار از او در باره وقایع دهه ۶۰ نخواهد پرسید. می‌داند که روزنامه‌نگار اگر کارش را دوست داشته باشد، از او در باره هزار و یک بحث پنهان مانده نخواهدپرسید و فجایع ۲۰ سال پیش را نبش قبر نخواهد کرد...اصلا مگر کار روزنامه‌نگار بررسی و جستجو است؟

---

پیش از انتخابات دنبال راه‌اندازی سایت بررسی واقعیت‌ها بودم، اما چون دوستانی که برای همکاری اعلام آمدگی کرده بودند، به کاندیداهای مختلف وابسته شدند، پشیمان شدم. به این دلیل که دوستان نمی‌توانستند مستقل از گرایش سیاسی مقطعی خود رفتار کنند.

به هر حال، کاندیداهای برنده و بازنده در طول دو ماه اخیر آنقدر حرف زده‌اند که می‌شود همین حرف‌ها را مبنای کار قرار داد.

ادامه دارد

Labels:

برندگان و بازندگان
مطمئنا برندگان انتخابات جمعه، از هر گروهی که باشند، از پیروزی خود شاد و سرفراز خواهند بود. حتی اگر چند ماه بعدش هم بگویند ''چی فکر می‌کردیم، چی شد...''.

اما به عقیده من، بازندگان بزرگ این انتخابات، روزنامه‌نگارانی هستند که به جای اطلاع رسانی و آگاه‌سازی مردم از واقعیت‌های جامعه و کاندیداها، مصلحت اندیشی پیشه کردند و بطور مستقیم یا غیر مستقیم به ستادهای کاندیداها پیوستند.

این عقیده من است و از آن دفاع می‌کنم. اصلا هم به این معنا نیست که دور بودن از بازی‌ سیاسی به معنای پشت کردن به مردم است.

ما روزنامه‌نگاریم، نه ابزار پروپاگاندا که بعد بخواهیم با وجود شناختی که از کاندیدا داریم، قسم و آیه هم بخوریم که کفش جلوی پایش جفت می‌شود و کرامات دارد و ...

روزنامه‌نگاری که می‌خواهد وارد کار تبلیغی شود، باید، تاکید می‌کنم باید از رسانه خود مرخصی بگیرد و اگر شائبه ارتباط با کاندیدا در آینده باعث شود محتوای نوشتار یا کارش یک‌طرفه بماند، ناشر باید او را روانه حوزه‌های دیگر کند.

روزنامه‌نگاری که با یک نامزد عملا همخوابه* می‌شود، نمی‌تواند وقتی طرفش به قدرت رسید واقعیت را منعکس کند و می‌شود ماله‌کش طرف. در گذشته کم ندیده‌ایم، در آینده هم کم نخواهیم دید.

اگر سپاهیان غیور تمامیت‌خواه به انتخابات گند نزنند، به احتمال زیاد میرحسین برنده خواهد بود. از فردا به دقت به جاهایی که تبلیغات‌چی‌ها می‌روند دقت کنید. بررسی کنید کدام ناشر، کدام کتاب‌ها را منتشر خواهد کرد، چه کسانی قراردادهای جدیدی در وزارت‌خانه‌های صنعتی و اقتصادی نصیب‌شان خواهد شد؟

به نظر من از همین حالا باید آماده بررسی همه چیز باشیم. اگر قرار است برنده مدعی شفافیت باشد، باید بتوانیم تمامی قراردادها را بدون کم و کاست بررسی کنیم. باید همه مناقصه‌ها را آنلاین برای مشاهده و بررسی بگذارند، تا مبادا یکهو ببینی برادران سازمان مجاهدین دوباره بر بخش‌هایی از وزارت صنایع و وزارت نفت سایه بیافکنند، و کارگزارانی‌ها و مشارکتی‌ها در وزارت نفت و وزارت نیرو تلپ شوند و ...

اگر قرار است برنده انتخابات مردم باشند، باید بتوانند بدون دردسر بر دولت و دولتیان نظارت کنند.

اگر قرار است مردم برنده باشند، باید سایت‌های حقیقت یاب غیر وابسته بوجود بیایند و کارشان بررسی قول‌های برنده و تیمش باشد و نگذارند کسی به این راحتی‌ها خالی ببندد و بدون دردسر راهش را بگیرد و برود.

ادامه دارد
---------------
* In-Bedded Journalism

Labels:

فرافکنی یا توضیح


در بخشی که مربوط به دهه ۶۰ بود، جایی را که زیر سوال بود را به بقیه محول کرد، و موفقیت‌های دوران جنگ را به خودش.

اتفاقا بخشی که زیر سوال است، نقض حقوق بشر، تبعیض قومی و مذهبی است. منتقدین را هم به سیاه‌نمایی متهم کرد.

Labels:

قاعدگی قاعده بازی
الان داشتم با رفیقی دوست داشتنی در باره قاعده بازی مزخرف انتخابات گپ می‌زدم...کلی خنده‌ام گرفت.

همیشه تو را به فضایی اضطراری می‌برند تا از ترس هم که شده تصمیمی بگیری که خیال هم بکنی برای خودت گرفته‌ای، نه اینکه بخشی از حاکمیت را از این طرف بستانی و تحویل بخشی دیگری بدهی.

اینجا هیچکس غیر خودی نیست، اما بعضی‌ها خودی‌ترند.

میر حسین عملا با نامه‌ای که برای رهبری نوشت، نشان داد که می‌داند چقدر حکم حکومتی که در دهه شصت بارها از آن بهره جست، اینجا هم به دردش خواهد خورد.

احساس من این است که میرحسین می‌خواهد نشان دهد که سو تفاهم‌های قدیمی را باید درز گرفت و می‌تواند مجددا امین رهبر باشد.

---

دیشب، چند دقیقه آخر مناظره و عدم تنظیم وقت کروبی عملا برای شیخ امتیازی نیاورد. اما مطرح شدن مسائلی در این بحث شاید بتواند به مخالفان احمدی‌نژاد در قوه قضاییه امکانی برای تسویه حساب بدهد، البته اگر مقامات معظم وشرکا اجازت فرمایند.

گرچه کروبی در حمله به احمدی‌نژاد در بسیاری موارد از موسوی جلوتر بود، اما موسوی این بخت را داشت که دقایق آخر مناظره در اختیار حریفش نبود.

فکر می‌کنم کروبی فرصت خراب کردن خانه روی سر احمدی‌نژاد را از دست داده باشد، اما باید دید رضایی چه کار خواهد کرد. هر چه باشد رضایی و محمود به هم نزدیک‌ترند، اما رضایی نمی‌تواند ببیند که فرمانده کم‌مقدار زمان جنگ از خودش بالاتر است.

---

این بازی انتخابات اگر این هفته به پایان برسد خیلی حیف است! دل آدم بدجوری تنگ می‌شود برای فضای این روزها! اگر برود مرحله دوم کلی حال می‌کنیم‌ها!

Labels:

Saturday, June 06, 2009
مناظره کروبی و احمدی‌نژاد
امروز رفته بودم دانشگاه تورنتو و شاهد پنلی جالب بودم، اولش آشنایی با دیدگاه‌های حسن زرهی، سردبیر شهروند در باب انتخابات بود و بعدش هم سوال و جواب با عباس عبدی و دکتر رمضان‌زاده از طریق تلفن. کار جالبی بود و علیرضا نامور حقیقی هم الحق جلسه را خوب اداره کرد.

بعدش هم رفتم نمایشگاه لباس نیما بهنود. این اولین بار که بخت با من یار شد تا نیما را ببینم. کارهایش را دوست داشتم و دوست دارم، و دلم می‌خواست از نزدیک این طراح مد موفق ایرانی را ببینم.

نمایشگاه باحالی بود، جای شما خالی!

بعد هم چند نفر از دوستان قدیم و دوستان‌شان را دیدم که آن هم شانس برزگ امروز من بود.

اما وقتی در ستارباکس نشسته بودم تا کارتون‌های روزآنلاین را ایمیل کنم، چند دقیقه‌ای از مناظره را دانلود کردم.

در دانشگاه یکی که مناظره را دیده بود، گفت که کروبی افتضاح کرده. دوست داشتم یکی پوز محمود کله را بزند. اما این یکی هم که زیرش زایید...

اما وقتی در خانه نشستیم و از اول تا آخرش را دیدیم، دیدم که آشیخ خوب یکی به دو کرده، اما عدم مدیریت زمانی کار دستش داد!

نامرتب بودن کاغذها و بی‌نظم بودن کروبی نقطه ضعف بدی بود. کار به این ندارم که صدا و سیما هم نامردی کرد و حتی تصویر پرینت کروبی را واضح نشان نداد (در مورد خلیج عربی) اما، رئیس اسبق مجلس که دم از آشنایی با آمار و ارقام می‌زند بسیاربی‌انضباط نشان داد.

تاکتیک احمدی‌نژاد فرار از پاسخگویی بود، اما اینکه کروبی را مجبور کرد در موضع دفاعی قرار بگیرد به نفع شیخ نشد که نشد.

مناظره امشب چند نقطه مثبت داشت، از جمله مطرح شدن نام "زهرا بنی‌یعقوب"، شهرام جزایری، عنوان شدن پرونده اردبیل پرونده شهرداری، ماجرای بازداشتگاه بنیاد شهید و ...

بعضی ناراحتند که از عیان شدن این مسائل، نظام ضربه می‌بیند. اگر با آشکار شدن پنهان‌کاری‌ها و دزدی‌ها و حق‌کشی سیستمی ضربه ببیند، به نفع مردم است یا به ضرر مردم؟

بر من خرده می گیرند که چرا انتظارم از ملت بالاست و حتما آدم معصوم می‌طلبم. جان من! من می‌گویم طرف پاسخگو اگر باشد، کار به امروز و این افشاگری‌ها نمی‌کشد. اگر کروبی خیلی واضح می آمد و در باره شهرام جزایری موضع‌گیری می‌کرد و از "امام" مایه نمی‌گذاشت، امشب هم احمدی‌نژاد فرصت حمله نمی‌یافت.

همه بحث من سر این است که سلامت و پاسخگویی ضررش برای مردم کمتر است. میرحسین سالم است، اما اهل منولوگ و غیر پاسخگو. میرحسین فقط پاسخگوی "امام" بوده، نه مردم. این چه وضعش است که می‌خواهند در همیشه به همان پاشنه بچرخد؟

کروبی می گوید مجوز از "امام" داشته. که چی؟

---

دفاعیات احمدی‌نژاد از برنامه‌های سیاست خارجی‌اش افتضاح‌تر از ین نمی‌شد. کاش عکس چاوز و صدام را همه جا بزرگ کنند...

حالگیری از کروبی بابت میزان کارشناسی اش یا وابستگی به کارشناسان دیگر، متلکی بود که باید درست دفاع می‌شد.

کروبی در مجموع کروبی بود، اما می‌شد از این فرصت بهتر استفاده کرد، که نکرد.

---

از چیزهایی که خوشم آمد، بحث در باره ارتباط ارگانیک احمدی‌نژاد با مصباح یزدی و جنتی و صفاریان (صفار هرندی) و غیره بود.

اما آخر وقتی معیارحقانیت، خط امام است، آدم دردش می‌گیرد! کجای خط امام به حق بود که هنوز هم معیارسنجش درستی و نادرستی است؟

همین بازی‌ها بوده که مملکت را به منجلاب امروی کشانده. موسوی که همه ذهنش ماده‌های هشت‌گانه "امام" است، کروبی هم حال می‌کند با نمایندگی‌هایش از "امام".

---

به هر روی، کروبی نشان داد که می‌تواند حرف‌هایش را بزند، اما منظره‌گر خوبی نیست!

Labels:

چیز آخر
توضیح اضافی: این آخرین چیز از چیزستان اول است.

Labels:

Friday, June 05, 2009
تجربه‌های جالب یک روز جمعه پیش از انتخابات
دیروز بعد از ظهر که داشتم ویدیوی چیز-چیز گفتن میرحسین را می‌دیدم، حیفم آمد که یک جوری ثبتش نکنم. بعد هم با یکی از دوستان طناز تهران‌نشین چت می‌کردم و کلی خندیدیم. توی قطار طرح‌ها را کشیدم و تا رسیدم خانه، اسکن کردم و گذاشتم روی وبلاگم. جمع زمان طراحی و اجرا یک ساعت نشد.

به عبارت بهتر، طرح‌ها عملا با همان منطق وبلاگی اجرا شدند، سردستی و بدون ادیت زیادی!

قسمت اول را که گذاشتم، تصمیم گرفتم قسمت‌های ۲ و ۳ را بعد بگذارم تا ببینم واکنش‌ها چگونه است؟

بعد از انتشار باورم نمی‌شد با این همه کامنت و بیننده روبرو بشوم. به جز دوستان صفحه نخست فیس‌بوکم (۵۰۰۰ نفر) و گیرندگان فیدفیدبرنر،حدود ۳۸۰۰ نفر، حدود ۱۱ هزار نفر دیگر را هم اضافه کنید با اضافه ایمیل لیست‌ها، بیننده کار بوده‌اند. 

این نشان می‌دهد که حساسیت‌ها قبل از انتخابات چقدر بالا رفته.

میزان هواداری بسیاری از بازدید کنندگان  وبلاگ از کاندیدایی خاص، نشان می‌داد که نوعی نگرانی در وجودشان نسبت به اثر این کار وجود دارد.

بعضی از دوستان به قصَد نصیحت کامنت گذاشته بودند و برخی به قصد نفی. بسیاری هم برای اعتراض و گروهی هم برای تشویق.

تعداد زیادی از کامنت‌ها را عمدا منتشر نکردم، چون یا فرم ناسزا بود، یا محتوا.

اما این تجربه برای من جذابیت‌های خاصی داشت.

۱- باوجود امتیازهای فراوان منفی و کامنت‌هایی گاه بسیار تند در بالاترین، امتیاز این لینک کم نبود و می‌توان گفت که علیرغم مخالفت‌ها، طرفداران یا کسانی که مخالف نبودند بیشتر بود.

۲- بعضی خیال کردند که من به لهجه میرحسین گیر داده‌ام، یا به ضعف‌های کلامی‌اش. میرحسین در حالت عادی چیز چیز نمی‌کند

وقتی مسلط است، خیلی راحت حرف می‌زندو می‌توان حدس زد که یاران باتجربه‌تر احمدی‌نژاد می‌دانستند که برای به هم زدن تسلط موسوی، باید تعادلش را با حملات اول کار بر هم زد.

اما مساله دیگر اینکه اگر از زاویه دید هوادار دو آتشه به طرح‌های من نگاه شود، مطمئنا می رود روی اعصاب و اگر از دید مستقل نگاه شود، ممکن است اندکی با اعتراض روبرو شوم که فلانی، تند رفته‌ای.

چیزی که از درک هواداران دو آتشه اندکی فراتر است اینکه موسوی از میان کاندیداها برای من حکم بد را دارد و احمدی‌نژاد بدترین.

اگر پدرم هم خدایی ناکرده کاندیدا بود و من هم برای حمایتش از کار رسانه‌ای کنار نکشیده بودم، مطمئنا بلایی به روزگارش می آوردم که آن سرش ناپیدا. 

لابد می‌پرسید چرا؟

۱- وقتی کسی کاندیدا می‌شود، باید خودش را برای همه چیز آماده کند. 
مشاور و دستیار و الباقی کارشان آماده کردن نامزد برای چنین روزهایی است و اگر میرحسین خوب کار نکرد، می‌توان حدس زد که تکیه‌اش روی مشاورین خوب نیست و یا مشاورین خوبی ندارد.

۲- کاندیدا مظلوم نیست و نباید برایش دل سوزاند. 

کاندیدایی قابل‌تر است که بتواند در عرصه عمومی جوابگوی سوال‌های مردم، منتقدین و رقیبان باشد. 

به عقیده من اشتباه بسیاری از دوستان این است که از کاندیدای خود موجودی می سازند که وجود خارجی ندارد. 

خاتمی‌اش را یادمان نرفته، که آدم خوبی بود، اما ناتوان، غیر پاسخگو، بشدت تحت تاثیر و نامناسب پست ریاست جمهوری. 

این البته بدان معنی نیست که محمود مناسب است!

احمدی‌نژاد یکی از بدترین شخصیت‌های سال‌های اخیر است که از پله‌های قدرت بالا آمده، اما یکی از بهترین نمادهای یک نظام و ساختار فاسد است. 

خاتمی نمی‌توانست نماد نظامی باشد که شخص دومش شده بود.

احمدی‌نژاد واقعا نماد این نظام است. 

دغل باز، دروغگو، توسعه دهنده فساد مالی و اداری، سرکوبگر، پرونده‌ساز و ...

مملکت ما باید همه چیزش به همه چیزش بیاید. 

خاتمی با بعضی بزرگواری‌هایش به کار مملکت داری نمی خورد. هاشمی اما می‌خورد.

خالی بندی بزرگتری از سازندگی شنیده‌اید؟ افتتاح پروژه‌هایی که هیچگاه راه نمی‌افتند از زمان او کلید خورده. سو استفاده مالی از پروژه‌های نفتی فلات قاره در دوره چه کسی گشترش یافت؟ ورود اطلاعاتی‌ها به برنامه اقتصادی و دست داشتن همین آقای محصولی مال کی است؟

قاچاق اسلحه دوران جنگ، طولانی شدن جنگ با عراق بعد از فتح خرمشهر، عدم بازسازی منطقی خرمشهر و ...
وارد بحث سدسازی نشوم بهتر است که تا چند سال دیگر تق همه نمادهای سازندگی خواهد خورد.

و اما موسوی. موسوی بدون هماهنگی با رهبری نیامده وسط میدان، و همین باعث حسادت و نگرانی احمدی‌نژاد است. آن شب در مناظره سعی کرد اختلاف قدیمی موسوی با رئیس جمهوری وقت را بزرگ کند، و به نوعی خود را از او متمایز نشان دهد.

شک ندارم که رهبر نظام هم نگران قدرت یافتن بیشتر احمدی‌نژاد و یارانش است و برای مهار قدرت این بار چراغ سبزی کم سو به موسوی داده. 

از نگاه من موسوی و احمدی‌نژاد دو سوی بازی هستند. 

اگر میرحسین به قدرت برسد، بدون شک خبری از شفافیتی که خیلی‌ها به دنبالش هستند نخواهد بود. میرحسین که نمی‌آید  پایگاه قدرتش را ناکار کند که! 

بخش چپ حکومت یک بار از قبل پنهان‌کاری نان خورد. هشت سال نان خوردن از قراردادهای بزرگ را نباید به قیمت اعتراف به خطاهایی بزرگ از دست داد.

---

ادامه دارد

Labels: