قسمتهای پیشین ۱- ۲ -۳-۴-۵-۶-۷-۸-
۹-۱۰-۱۱-۱۲-۱۳-۱۴-۱۵-۱۶-۱۷-۱۸- ۱۹-۲۰
-۲۱-۲۲-۲۳- ۲۴- ۲۵ -۲۶یواش یواش دارم به این فکر می کنم که با چه پشتوانهای تخته گاز رفتهام و برای خودم و خانوادهام دردسر ساز شدهام؟ خاتمی که پاک یادش رفته چه بلایی سر مهمترین مدافعانش آورده اند، مهاجرانی هم که بعد از نمایشگاه کتاب موضعی خنثی گرفته، جماعت روزنامه دار هم پاک فراموش کردهاند که سربازان روزنامهها گرسنه اند. راستش با یکی از پیران مطبوعات در مهر بحثی طولانی می کنم. می گوید راهی که رفتهای ناحق نبوده، ولی انگار آتش تندی است که زود خاموش می شود. این راهش نیست. راست میگوید. ولی قبولش هنوز برای من زود است.
هفته اول مهر که می شود، کارم را به عنوان بازرس انجمن شروع می کنم. راستش بدم نمی آید به مزروعی گیر بدهم! چون به نظر من جناحی برخورد میکند و منافع مشارکت و چپهای نزدیک به خوئینیها برایش مهمتر است. در جلسه اول رئیس انجمن را باید انتخاب کنند، و اکثر اعضا انتظار دارند احمد بورقانی بر کرسی ریاست تکیه بزند، چون رای اول را هم آورده، ولی او کنار می کشد و جبرا مزروعی بالا می آید. حمیرا حسینی هم فعلا دبیر است ولی جایش را بعدا به ارغندهپور میدهد.
من از همان اول شروع می کنم به بررسی پروندهها. چون عده زیادی از اعضای انجمن، بر خلاف اساسنامه ثبت شدهاند. یعنی بنا به تعریف روزنامهنگار نیستند! راننده روزنامه کیهان، کارمند آگهیهای کیهان، حروفچین صبح امروزو ...هم عضو شده اند. بررسی چند باره پروندهها نشان میدهد که عدهای را برای رای دادن عضو کردهاند. بعضی از روزنامهنگاران هم فقط برای گرفتن موبایل یا سهمیه مسکن عضو شده اند و اصلا در جلسات سالیانه و انتخابات شرکت نمیکنند. بعضی از کسانی که با اعضای هیات مدیره رفاقتی داشته اند، بدون اینکه در حال حاضر عضو جامعه روزنامهنگاری باشند، کارت عضویت گرفتهاند. برایم باورش سخت است، ولی متاسفانه در سیستم عضوگیری انجمن، رابطهبازی کار را خراب کرده است. البته اشتباهات غیر عمد هم اجتناب ناپذیراست.
ادامه دارد
Dishab 23 boodi va emshab 28. Bekhabim ya edameh darad?
Farhad,the friend