نیک آهنگ کوثر مدتی است از ایران رفته است و نمیدانم دلیل این هجرت طولانی چیست و آیا پایانی بر آن وجود دارد یا کماکان پابرجاست؟انگار خاصیت افرادی که به تازگی از ایران رفته اند و دستی هم به قلم دارند این شده است که به راحتی به قضاوت شخصیت آدم های داخل ایران می نشینند و از دور فاتحه ای به تمام وجود آن ها نثار می کنند بی آن که فرد مقابل توانایی دفاع از خود را داشته باشد.کاریکاتور ایران در 7 سال گذشته جایگاهی جدی و درخور شاء ن کشور یافته تا جایی که نگاه مخاطبان به این هنر از حد تصاویری صرفا سرگرم کننده و خنده آور به مقوله ای جدی و تاثیرگذار ارتقا یافته است.آقای کوثر همان طور که بارها گفته اند خود از شاگردان "گل آقا" بوده و به خوبی می دانند که شیوه مرحوم صابری همواره بر نقد با ترکه گل بود و هیچ گاه حریم نقد را به اهانت آلوده نمی کرد.آیا درست است که کاریکاتور را وسیله ای برای تصفیه حساب های شخصی با افراد مختلف قرار دهیم؟آیا منطقی است که با این حرکت هاجایگاه کاریکاتور را به این حد ، نازل جلوه دهیم؟
متاسفانه آقای کوثر به شکل علنی از زمان استعفای دسته جمعی کارکنان روزنامه توقیف شده "وقایع اتفاقیه" به توهین ، تهمت به مسوولین و دست اندرکاران آن روزنامه و استفاده از الفاظی دست زدند که در شاءن کسی در این
جایگاه نیست این جریان در ماجرای مهاجرانی شکلی گسترده و ناهنجارتر به خود گرفته است.
من متوجه نشدم که کجای کاریکاتور من به استعفای دسته جمعی کارکنان روزنامه وقایع اتفاقیه مربوط است؟ در آنزمان هم فقط در بخش نظر سایت خانم پرستو دوکوهکی نظرم را نوشتم، نه اینکه در سایت گویا یا حتی در سایت خودم بخواهم مسوولان مشارکتی روزنامه مربوط را هدف قرار دهم. توهین هم نکردم، خیلی راحت اتهاماتی را به آقایان وارد ساختم که اگر دامانشان پاک و مبرا است، پاسخ دهند. شنیدم که دوستان عزیز از حرف های من برآشفته اند، که امیدوارم گذر زمان از آشفتگی شان کاسته باشد. اگر امیر به عنوان علاقه مند حزب مشارکت هم با من مشکل دارد، به اوجداگانه پاسخ خواهم داد. در شان روزنامه نگاران هم نمی دانم که آلوده خواسته های صاحبان حزب شوند، و اگر هم خودم در این سال ها با روزنامه های حزبی کار کرده ام،این همکاری ها خالی از خطا نبوده و به همین دلیل و بر اساس تجربه، به دوستانم پیشنهاد کرده ام که از این روزنامه ها تا حد ممکن فاصله بگیرند.
سوم- امیر مقدم چنین ادامه می دهد:
کاریکاتورها و مطالب نیک آهنگ کوثر در مورد این جریان بوی تصفیه حساب شخصی می دهد و یه عقده گشایی آشکار می ماند تا نقد منصفانه و آسیب شناسی منطقی این ماجرا.آلوده کردن کاریکاتور ایرانی که در دهه اخیر، رعایت حرمت و شخصیت آدم ها و اخلاق به خصوصیات بارز آن تبدیل شده است به مسائل غیر اخلاقی و سکسی و توهین های عقده گشایانه ظلمی است مضاعف که متاسفانه از جانب کسی وارد می شود که خود در این دوره به شهرت رسیده است.آیا این درست است که هر تریبون و مجالی برای سخن یافتیم بی هیچ ملاحظه ای هر چه در دل داریم و درسر می پرورانیم و بسیاری از بافته های ذهنی خود را به اسم کاریکاتور در معرض دید همگان قرار دهیم؟ من از آقای کوثر یک سوال می کنم و آن این که چرا در این ماجرا هیچ یک از کاریکاتوریست های
دیگر ایرانی وارد نشدند و به قضاوت غیر منصفانه نپرداختند؟ آیا همه آنان از ترس و محافظه کاری دست به این کار نزده اند و یا از روی تعقل ، انصاف و از بیم آن که کاریکاتور را وسیله ای برای تصفیه حساب قرار نداده باشند؟آیا این هنر است که هر چه بر سرزبانمان می آید به قلممان نیز سرایت کند؟آدم ها همه نقاط ضعف و قوت بی شماری
دارند. آیا خود آقای کوثر از همه بدی ها مبراست؟خود این نوع واکنش های ایشان عین ضعف است.
نمی دانم نیک آهنگ کوثر قصد بازگشت به ایران را دارد یا نه؟ اما اگر روزی بازگردد آیا حاضر است در قبال تمام سناریوهایی که در مورد شخصیت آدم های گوناگون تا به حال کشیده و نوشته است در برابر آن ها بایستد و توضیح
دهد.در یادداشت های کوثر می خوانیم که با مسوولین مختلف دیدار کرده و بیوگرافی های نسبتا خصوصی آن ها را از زبان خودشان شنیده است، حال باید گفت این رسم امانت است که شما تمام این نکته های خصوصی را علنی کنید؟در این حالت پس چه تفاوتی است میان شما که خود را آزاداندیش می دانید با روزنامه بنیادگرای "کیهان" که "نیمه پنهان" آدم ها را به قول خودش آشکار می کند؟من با چند تن از کاریکاتوریست های فعال کشور در این
مورد صحبت می کردم و آنان به اتفاق این عمل "نیک آهنگ کوثر" را غیر اخلاقی و به دور از معیارهای شخصیتی یک هنرمند می دانستند و می گفتند اگر این ماجرا ادامه داشته باشد به شکل گروهی به محکوم کردن آن خواهند پرداخت.قطعا این واکنش از جانب یک کاریکاتوریست با سابقه را باید احساسی در سطح غیر حرفه ای دانست و نباید آن را به حساب تمامی کاریکاتوریست ها گذاشت.آقای کوثر باید بدانند که این میزان بی حرمتی نسبت به آدم ها نه تنها نشانه شفافیت نیست بلکه باید توجه داشت که شفافیت از این دست به پارگی حرمت های انسانی خواهد انجامید.اگر قرار باشد هر آدمی که در فضایی خاص قدرت دفاع از خود را ندارد به هر شکلی بکوبیم دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود و آن گاه دیگر" نه تو مانی و نه من.
تکمله: از جناب آقای مقدم، و دست اندرکاران محترم سایت رویداد و ... می پرسم که آیا عمل آقای مهاجرانی مورد تایید ایشان است یا نه، و در ضمن تکلیف ما با مدیرانی که در صدر نظام هستند ولی روابط پیچیده شان ممکن
است به نظام ضربه بزند چیست؟ به علاوه، بهتر نیست تا دیر نشده کلیه مسوولانی که اندکی دست از پا خطا کرده اند، قبل از اینکه دادگاه دامانشان را بگیرد، سر موقع مهریه وحقوق معوقه را بپردازند تا مشکل بیشتری برای خود و طرفدارانشان پیش نیاید؟ در نهایت، از مسوولان محترم در خواست می شود اصول ایمنی را نیز رعایت کنند