یادداشت‌های نیک آهنگ
انتشار مطالب اين وبلاگ در کيهان و رسانه​های مشابه، حرام است
Wednesday, February 23, 2005
خاطرات بعد از زندان-۳۰
قسمت‌های پیشین ۱- ۲ -۳-۴-۵-۶-۷-۸-
۹-۱۰-۱۱-۱۲-۱۳-۱۴-۱۵-۱۶-۱۷-۱۸-
۱۹-۲۰
-۲۱-۲۲-۲۳- ۲۴
- ۲۵ -۲۶-۲۷-۲۸-۲۹

جواد لاریجانی سه سال است از بهترین سوژه‌های من بوده است! هر وقت سوژه هم کم می آورم، خودش به دادم رسیده و حرفی زده که می‌توان به کاریکاتور تبدیلش کرد. وقتی با او صحبت می‌کنم حس می‌کنم آدم اهل حالی است که از بد روزگار بچه آخوند شده است! و بدتر آنکه مجبور است آن جناح باشد.

با او قرار می گذارم و به دیدنش می روم. می‌خواهم با سوژه‌هایم ارتباط بیشتری داشته باشم! کاش می شد عسکر اولادی را هم از نزدیک دید، همینطور علی لاریجانی را. مهاجرانی که از دستم نسبتا شکار است و حالا حالاها نخواهم دیدش. تاج زاده البته به دلیل ماجرای دادگاهی شدنش نیاز به دیدار دارد!

صبح روز موعود به مرکز مطالعات فیزیک نظری در نیاوران می‌روم. بعد از گذر از دروازه و نگهبانی و ... به ساختمانی که سال‌ها محل کار فرح پهلوی بوده می‌رسم. دفتر جواد در طبقه سوم است. منشی با دیدن من اندکی می‌کندد، در دلم می گویم "زهر مار!" و لبخند می زنم. چند دقیقه بعد مهمان لاریجانی خارج می شود و به استقبال من می آید.اتاق بسیار شیکی است با دیوارهای چوبی که رویش شیشه کشیده‌اند. بوی توتون پیپ فضا را پر کرده و وقتی جواد راه می رود متوجه هیکل خنده‌دارش می‌شوم!( راستش الآن که در کانادا دوستان کلیمی پیدا کرده ام، به این فکر می افتم که نکند اینها اصالتا یهودی باشند! در این صورت اسرائیل طرفدار انتخاب علی لاریجانی خواهد بود!)

احوال پرسی می‌کند، و جمله جالبی می‌گوید:" برخورد قوه قضاییه با تو و نبوی درست نبود! کار شما طنز است، طنز پرداز را نباید اذیت کرد." نمی داند خودش باید دو سال بعد معاون بین‌الملل همان قوه شود و سیاست‌های آنرا برای خارجی‌ها توجیح نماید.

از ماجرای وارد کردن اینترنت به ایران حرف می زند که با مخالفت‌های پیر و پاتال‌های حوزه روزبرو می‌شود. حتی آیت الله جنتی را به دفترش می آورد تا با اینترنت آشنایش کند. البته به حضرت شورای نگهبان هم عکس‌های بد بد نشان داده که روز بعدش در نماز جمعه کار را خراب کرده است.

به او می گویم که می‌خواهم با نبوی در باره اش کتابی جاپ کنیم! به نام "جواد نامه"، کلی می خندد! کتاب اخیرم را به او هدیه می‌کنم، و زیر امضایم، کاریکاتورش را کشیده ام که دارد از آدمک من می پرسد: این نیک آهنگ، با نیک براون نسبتی ندارد؟

اصلا نمی‌خواهد در باره ماجرای نیک براون صحبت کند!کتاب من هم پر است از کارهایی در باره او که در خیلی‌هایش اسم نیک براون آمده است! به او یادآوری می‌کنم که سال ۷۵ وقتی به غرفه گل‌آقا آمده بود، چه بلایی سرش آورده بودم. در آن سال از طرف گل‌آقا با شخصیت‌های سیاسی که به غرفه سری می زدند، مصاحبه ویدیویی می‌کردم. از جواد پرسیده بودم که از کجا فهمیده که طنز پرداز است( چون برای گل آقا می‌نوشت)، او هم گفته بود که آقای صابری این هنر را در او کشف کرده، من هم فی‌البداهه گفته بودم لابد از پیش بینی‌های خنده‌دار سیاسی‌تان در وزارت خارجه و یا مکتوب سیاسی در اطلاعات! چون هر چیزی را که پیش‌بینی می‌کنید، برعکس از آب در می‌آید....جواد تشکر کرد و از دوربین دور شد! یاد آوری این خاطره برایش جالب بود.

حس می کنم می خواهد طوری رفتار کند که خودش را دموکرات نشان دهد. می‌تواند هم باشد، ولی متعلق به اردوی مخالفان اصلاحات است، و نمی‌توانم خیلی به او اعتماد کنم!

حدود یک ساعت در دفترش می مانم و بعدش به طرف روزنامه حرکت می کنم. به نبوی می‌گویم که برخوردش در باره کتاب چگونه بوده،و نبوی هم کلی حال می کند که موضوع خوبی برای کتاب جداگانه‌ای داریم!
ادامه دارد
10 Comments:
Anonymous Anonymous said...
سلام آقاي كوثر . حالا كه نمي خواهي درباره شريعتمداري نمي خواهي چيزي بنويسي لا اقل درباره علي پروين و اون كاركاتور كذايي جهان فوتبال هم مطلبي داشته باش . در ضمن نظر خواهي بلاگر ما رو گاييد از اين آدرس استفاده كن براي نظر خواهي راه نمايي براي گذاشتن تگها هم داره .http://rateyourmusic.com/yaccs/cyrus_9283/ .

Anonymous Anonymous said...
فرعون جان! حالا ببين يه کاري ميکني اين خاطرات زندانش رو هم نيمه کاره رها کنه؟؟ صبر داشته باش

Anonymous Anonymous said...
سحر عزيز .دارم مفت و مجاني به نيك آهنگ مشاوره ميدم .تازه بايد ازم تشكر هم بكنه كه نمي كنه. كاشكي يكي بود سوژه به من ميداد . خاطرا زندان هم نميپره . اگر هم پريد خودم بقيه اش رو برات مينويسم

Anonymous Anonymous said...
فرعون! راستشو بگو, تو ميتوني به اين شيريني بنويسي

Anonymous Anonymous said...
sallam nik jan
lotfan Arash va Mojtaba ra faramoosh nakonid.
dost darat
shahin

Anonymous Anonymous said...
آقای کوثر يکی از اقوام ما که از طريق وبلاگ من به وبلاگ شما رسيده بود ديشب ميگفت: "فلانی این نيک آهنگ که تو بهش لينک دادی عجب زندگی مزخرفی داره! يکی نيست بهش بگه بابا بشاش به این زندگی!" گلاب به روتون ولی اینقدر من از این دست این خام ميانسال خنديدم که نگو

Anonymous Anonymous said...
In "yeki az aghvame shoma" naaz nashand. Cheghadr family ba namakid?

Blogger Nikahang's Blog said...
من هر کار کردم به این زندگی بشاشم، دلم نیامد، حیف ادرار و ... نیست؟ ولی راستش را بخواهی من از زندگی‌ام لذت هم برده‌ام، آنهم به خاطر فضولی و ماجراجویی غیر عاقلانه‌ام بوده است.
در ضمن فرعون جان، چشم، از لطفت هم ممنون. سر فرصت این اصلاحات را انجام خواهم داد! ممنون

Anonymous Anonymous said...
Zemnan yadam raft begooyam,bazi zendegiha har cheghadr mozakhraf ham bashad,"Beh az dast bar sineh pishe amir".
Farhad

Anonymous Anonymous said...
Agha Nikan, shoma khonet ro be khater aghvame miansal kasif nakon. Just Go on...untill 33 for tonight!
F. the friend