من: وضعيت بدي شده دكتر چه بايد كرد؟
دكتر: نظر شما چيه؟ شما ميگيد چه بكنيم؟
من: به نظرم با اين وضعيت نبايد صحنه را خالي كرد،
دكتر: خالي نكنيم، اما به چه قيمتي،
من: الان فرصت خوبي است كه خيلي حرفهايي را كه ميشود گفت مطرح كرد، تند و صريح؛
دكتر: وقتي مردم به صداقت ما اطمينان نداشته باشند، حرف تند و صريح به چه درد ميخوره !
من: شما ميتونيد با يه بيانيه خيلي خوب و قاطع اين بازي رو به زمين اونها برگردونيد،
دكتر: مگه بيانيه مشكلات رو حل ميكنه، چند تا بيانيه صريح و تند تو اين هشت سال نوشته شده كه مشكل رو حل كرده !
من: اگه صراحت داشته باشه مردم قبول ميكنن كه ما از حرفهامون كوتاه نيمديم
دكتر: وقتي به صداقت ما شك كنن ديگه بقيه چه فايدهاي داره،
من: اگه شما تو يه نامه به رهبري بياييد و همه چيز را شفاف بگيد و موضعتون را توضيح بديد، ديگه كسي به صراحت شما شك نميكنه،
دكتر: مگه تا حالا اين همه نامه كه به رهبري نوشته شده، بعدش باز نگفتن كه شما اصلاحطلبها صداقت ندارين و سر پست و مقام دعوا داريد،
دكتر: بگذاريد براي يك بار هم كه شده مردم فكر كنن كه ما صداقت داريم،
من: آخه نيمدن چه مشكلي رو حل ميكنه، با اومدن ميشه حرفهاي تازهاي زد،
دكتر: بيام كه چي، كه زير منت و دين رفته باشم، آقاي خاتمي با منت شروع نكرد اينطوري شد، حالا من اگه بخوام با اين منت شروع كنم كه هيچي ...
دكتر: ببينيد ديروز جنتي چه جوابي به خاتمي داده، اينها ميخواهند ما رو تا آخر خراب كنند، مثل تيترهاي كيهان تو اين چند روز،
من: يعني آخرش چي، شما نميخوايد بيايد؟
دكتر: اگر آقايان عذرخواهي كنند، شايد بيايم، مسئله آبرويم در ميان است،
من: اينكه محقق نميشود،
دكتر: من چرا تاوان اشتباه ديگران را بايد بپردازم،
من: اگر شما به مردم توضيح دهيد و مردم قبول كنند كه شما صداقت داريد، آنوقت چه؟
دكتر: من با چه ابزار اطلاع رساني به مردم توضيح دهم، ببين كيهان و جمهوري اسلامي يه تيتر دروغ از من در مورد برنامههاي هستهاي زدند و من هم جواب آن را دادم، ولي الان در همه برنامهها و سخنرانيهايم يك سئوال اساسي همين مسئله است، آنوقت چگونه ميتوانم صدايم را به مردم برسانم،
من: راهكار شما چيه؟ چه فكر ميكنيد؟
دكتر: اگر يك نظرسنجي جامع انجام شود كه در آن مردم واقعا نظر دهند كه نسبت به صداقت ما شك كردهاند يا نه، آنوقت شايد بتوان با افق روشني تصميم گرفت،اما ما هم كه نه پول اين نظرسنجي را داريم و نه الان وقت آن،
دكتر: ببين آقا حنيف، هزينه اين تصميم را من شخصا بعهده خواهم گرفت، احزاب حامي من هم بيايند و از من براي حضور دعوت كنند، آنوقت من ميگويم كه اين تصميم شخصي من است و هزينه اين تصميم آنوقت بر عهده كسي نخواهد افتاد، اين مسئله آبروي شخصي من شده...
خبر اهانت به قرآن در زندانهاي گوانتاناموي آمريکا باعث شده که موجي از تظاهرات خودجوش در اين روزها در نقاط مختلف دنيا صورت گيرد. گرچه بعداً توسط مسؤلان دولت آمريکا تکذيب شد، اما همان خبر اوليه غير ديني بسياري از مسلمانان را برانگيخت و تظاهرات غير قابل پيش بيني انجام شد.
اما در ايران خودمان که همواره تظاهرات خودجوش و برخواسته از غيرت ديني و در مقابله با چهرههاي اطلاحطلب را شاهد هستيم، براي اهانت به قرآن که مقدسترين مسألهي جهان اسلام است تظاهرات خودجوشي برگزار نشد. يادتان هست يک بار که نيک آهنگ کوثر کاريکاتوري کشيده بود و ميگفتند به يکي از اساتيد حوزهي علميهي قم اهانتي روا داشته، چه تظاهراتي برپا شد؟. در مسجد اعظم تحصن کردند و خواستار عزل وزير ارشاد بودند و زمين و زمان را يکي کردن که اهانت به آن آقا شده است. نيک آهنگ هم به زندان افتاد و بعد هم، آواره.
تظاهرات کفنپوشان خودجوش! عليه اجتماع جوانان در سخنراني آقاي خاتمي در اولين سالگرد دوم خرداد که کف و سوت زده بودند را فراموش کردهايد؟ چند ماه درگير کف و سوت جوانان در تظاهرات تهران و قم بوديم. دليلش هم اين بود که در ماه محرم کف و سوت زدهاند و به مقدسات اهانت کردهاند. از اين موارد زياد شنيدهايم، شايد هم در اين هشت ساله عليه کمتر شخصي از يک جريان سياسي به نام خدا و غيرت ديني تظاهرات خودجوش؟؟ نشده باشد. ولي براي اهانت به قرآن هيچ يک از اين غيرتها نجوشيد.
دم خروس تظاهرات خودجوش! خيلي معلوم بود. نبود؟