قسمتهای پیشین ۱- ۲ -۳-۴-۵-۶-۷-۸-
۹-۱۰-۱۱-۱۲-۱۳-۱۴-۱۵-۱۶-۱۷-۱۸- ۱۹-۲۰
-۲۱-۲۲-۲۳- ۲۴- ۲۵-۲۶-۲۷-۲۸-۲۹
۳۰-۳۱-۳۲-۳۳-۳۴-۳۵
۳۶-۳۷-۳۸-۳۹-۴۰-۴۱
پرونده نوارسازان هم از آن ماجراهای جالب امسال بوده است. امیرفرشاد ابراهیمی که زمانی یار غار حسین الله کرم محسوب میشد، وقتی از آنها جدا شد و ماجراهای پشت پرده کوی دانشگاه را برای وکلایش شرح داد و نوار ویدئوی اعترافاتش به دست مقامات بالاتر رسید، پدرش را درآوردند. درست عین عضو یک خانواده مافیایی که قصد خروج کرده باشد. در زندان دمار از روزگارش در آوردهاند و در نامهای به رئیس کل دادگستری از وضعیت بازداشت و شرایط زندان شکایت کرده، با توجه به تجربه زندانیان سیاسی که در بندهای مشکل دار نگهداری میشوند، احتمال هر خطری برایش وجود دارد.
از همه این ماجراها باحالتر، شکایت سردار نظری از مقامات دانشگاه تهران است. فرمانده سابق نیروی انتظامی که با رای دادگاه بیگناه شناخته شد و هیچکس هم یادش نمیآید که در کوی دانشگاه چه اتفاقی افتاده، دارد با گردن کلفتی نسق می کشد. گمانم در ۱۸ و ۱۹ تیر پارسال، این دانشجویان بودند که خودشان را به باتوم سربازان نیروهای ویژه زدند و خودشان از طبقه سوم خوابگاه شیرجه زدند و مال و اموال دانشگاه را به آتش کشیدند. و این مدیران دانشگاه عجب آدمهای بیمسوولیتؤ بودند که مانع این حرکات براندازانه دانشجویان نشدند.
حکم دادگاه متهمان کنفرانس برلین به زودی اعلام خواهد شد. میگویند حکم صادر شده فقط ابلاغش باقی است. حکمی که برای اکبر بریدهاند، ظاهرا بسیار سنگین است. ریاحی به ستاری ماجرا را گفته ولی عده کمی از کم و کیف آن خبر دارند. میگویند ریاحی گفته که نگران علویتبار نباید بود...
احمد زیدآبادی هم بعد از مدتها بازجویی شد. بچههای خبرنگار که او را دیده بودند می گفتند سر حال بوده. برادر همسرش شاگرد من در خانه کاریکاتور است و فرزند دکتر محمدی، که ژِن سیاسی دارد در خونش غلیان میکند. هر وقت احوال احمد را میپرسم، باید منتظر سخنرانی سیاسی او در رد نظرات جناح راست باشم...
ناصر زرافشان هم با پرداخت وثیقه بیرون آمده، ولی گمان کنم با پرونده سازی که دارند برایش میکنند، باعث شوند کسی جرات وکالت خانوادههای مقتولان زنجیرهای را قبول نکند. امسال سال بدی برای وکلا بوده است. شیرین عبادی، محسن رهامی و ناصر زرافشان قربانیان بازی جدید شدهاند.
در روزنامه دوران خبر جالبی می شنوم. مشارکتیها یک مجوز دارند که میخواهند روزنامه جدیدی با آن راه بیاندازند. نکته جالب این است که ظاهرا مقامات دادگستری به آنها گفتهاند که اگر این روزنامه را منتشر کنید، دوران امروز را تعطیل خواهیم کرد. آنها هم جدی شدهاند که این روزنامه جدید را وارد بازار مطبوعات کنند. بالاخره حزب حاکم روزنامه باید داشته باشد، ولی شرط دادگستری خیلی عجیب است و اگر واقعیت داشته باشد به قیمت بیکاری ما تمام خواهد شد. برای مشارکتیها اهمیتی دارد؟
این روزها بحث اصلاحات قضایی هم مطرح است، اصلاح نشده اش که دارد دهان همه را سرویس می کند، بعدها که اصلاح شد چه خاکی به سرمان بریزیم؟
حمیرا حسینی یگانه که زمانی دبیر انجمن صنفی بود و الآن به استرالیا رفته، انگار دیگر نمی خواهد برگردد. او که از متعهدین کیهان بود، لابد دارد در سرزمین کانگاروها مردم را از جهنمیدن نجات میدهد. فقط مانده ام چطوری می تواند در آنجا کیهانی های غیر نویسنده و خبرنگار را عضو انجمن صنفی آنجا بکند!
ادامه دارد